در بارە مخالفت با آموزش زبانهای غیر فارسی در ایران
مصاحبە جانی دیلان از بخش کردی صدای آمریکا با حسن قاضی در بارە مخالفت با آموزش زبانهای غیر
فارسی در ایران، شنبە ٢٢ فوریە ٢٠١٤ ، برگردان از کردی
جانی دیلان: کاک حسن یکبار دیگر خوش آمدید بە برنامە رادیوی کردی
صدای آمریکا، همانگونە کە می دانیم بکار بردن زبان زگماکی یا زبان مادری از پایەای
ترین موارد حقوق بشر است در مورد هر ملتی. روشنفکران ایرانی بویژە بخش فارسی اش
امروز چگونە بە این حق می نگرند در مورد دیگر خلقهای ایران؟
حسن قاضی: متاسفانە میتوان گفت بسیاری از روشنفکرانی کە زبان مادری ایشان فارسی است از دیدگاه حقوق بشر
بە مسئلە نگاە نمی کنند، بلکە آنرا بیشتر از زاویەای امنیتی می بینند و در ارتباط
با " حفظ تمامیت ارضی" بە آن می اندیشند. البتە روشن است کە در هر
قاعدەای استثنا هست و برخی از اشخاص آکادمیک در داخل ایران در این مدت اخیر یعنی بعد
از وعدەهائی کە آقای روحانی قبل از
انتخابات دادە بودند و تابحال هیچکدام از آنها عملی نشدەاند و بویژە بعد از جلسەای
کە وزیر آموزش و پرورش ایران با فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار کرد،اظهارتی
دال بر اجرای مواد معوق قانون اساسی بە میان آوردند. در آن جلسە عدەای از اعضاء
فرهنگستان مخالفت کردە بودند با طرح آموزش زبانهای مادری. بعد از آن در داخل ایران
هم بحثهائی در گرفت، بویژە دیروز، روز ٢١ فوریە کە روز جهانی زبان مادری بود، در
این ارتباط چندین مقالە در روزنامەهای داخل ایران انتشار یافتند. بطور خلاصە
میتوانم بگویم آنطور کە انتظار میرود روشنفکران فارس در این مورد موضع چندان مشخصی
ندارند.
جانی دیلان: تحلیل شما در مورد مخالفت فرهنگستان زبان وادب فارسی با آموزش زبانهای ملتهای دیگر
در ایران چیست؟
حسن قاضی: البتە حیطەء کار و صلاحیت این فرهنگستان پاسداشت و
گسترش زبان و ادبیات فارسی است و از نظر قانونی، از نظر حقوقی صلاحیت آنرا ندارد
در مورد اینکە آیا در سیستم آموزشی بە زبانهای غیر فارسی تدریس بشود یا نەشود
تصمیم گیری کند، این مسئلە خارج از حیطەء اختیارات فرهنگستان است. احتمالا دولت
همچون مقامی مشورتی با آن تعامل داشتە باشد. در هرحال استدلالات و منطقی کە چندین
نفر از اعضاء این فرهنگستان دربارەء زبان مادری پیش کشیدند مواردی نیستند کە با
پرنسیپها و معیارهای کە در دنیای امروز جاری هستند خوانائی داشتە باشند. مثلا آنها
تاکید می کنند بر تفاوت بین تدریس زبانهای غیر فارسی- کە آنها بە زبانهای محلی از
آنها یاد میکنند، و تدریس بە این زبانها و می گویند تدریس بە این زبانها ناممکن
است و اگر این عملی شود موجب تضعیف زبان ارتباطی کە همان زبان فارسی باشد خواهد
شد.حتی برخی از اعضاء پیوستە فرهنگستان گفتەاند کە مطالبات مربوط بە زبان مادری
وارداتی است و از خارج بە ایران آمدە و از این قبیل حرفها. اما اگر ما بە شیوەای
عقلائی بە مسئلە بنگریم می بینم حالا کە این آزادیها و تدریس بە این زبانها نیست و
هیچ مدرسەای رسمی بە این زبانها وجود ندارد بە استثنای برخی از مدارس ارمنی کە از
گذشتە وجود داشتەاند، با وجود این روابط این مردمانی کە در این جغرافیا زندگی می
کنند – اگرچە نابرابر- از هم نگسستە، یعنی میخواهم بگویم کە عکس ادعای آنها درست
است. یعنی اگر خلقهائی کە زبانشان غیر فارسی است، زبان مادری شان غیر فارسی است
فرزندانشان بتوانند بە زبان خودشان درس
بخوانند از مقطع ابتدائی تا سطح دانشگاە، آنگاە ارتباطات مردم ایران بهتر و محکمتر
میشود، یعنی درست برعکس ترس و واهمەای کە در برابر بەرسمیت شناختن زبانهای غیر
فارسی از سوی برخی ها اینجا و آنجا ابراز میشود.
جانی دیلان: آیا میتوان گفت ضعف یا قدرت یک زبان باید عاملی باشد
برای اینکە بشود آنرا برای تدریس در مدارس بکار برد؟
حسن قاضی: نە بەهیچ وجە. کسی کە بە زبان خودش سخن میگوید و
افکارش را بە آن زبان ابراز میدارد ، الان این از دیدگاە علمی ثابت شدە، بویژە از
منظر زبانشناسی اجتماعی، این زبان برایش بزرگترین ارزشها را دارد، از این روی همە
زبانها، حتی آن زبانهائی هم کە از لحاظ تکنیکی پیش رفتە هستند با آن زبانهائی کە
امکان نیافتەاند در سیستم آموزشی گنجاندە شوند ارزش برابری دارند. مسئلەی دیگری هم
هست کە در این رابطە چندان از آن بحث نمی شود ، مثلا زبان غالب، یا زبان "
اصلی" کە در جغرافیای ایران زبان فارسی است در خیلی از زمینەها نمی تواند
پاسخگوی نیازمندیهای امروزی جهان باشد، طبیعتا چنین مسئلەای میتواند در بارە
زبانهای خارج از سیستم آموزشی هم وجود داشتە باشد.
جانی دیلان: ولی در این مورد روشنفکران ایرانی بر پایەء علمی با
این مسئلە مخالفت نمی کنند بلکە بخاطر احساسات ناسیونالیستی چنین موضعی دارند.
حسن قاضی: این برداشت شما تا حدی کلی است. مسئلە را نباید تعمیم
داد. باید بشکل دیگری بە آن نگریست. همچنانکە قبلا هم گفتم استثناء هم وجود دارد.
بعنوان مثال یک انسان شناس ایرانی بنام ناصر فکوهی در این اواخر مقالاتی در این
زمینە نوشتە. مثلا دیروز مصاحبەء جالبی با ایشان در روزنامە شرق منتشر شدە است.
نیاید ڕوشنفکران ایرانی را یک کاسە کرد. اگر آنچە کە در قانون اساسی ایران پیش
بینی شدە است کە آنهم خیلی نامشخص است یعنی صحبت از این نشدە کە بە زبانهای غیر
فارسی تدریس شود، بلکە گفتە شدە استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات ورسانههای
گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است . اما در هر
حال هر گشایشی هم کە در شرایط کنونی پیش بیاید اول مستلزم زدودن ترس و واهمەای است
کە بدور این مسئلە وجود دارد و باید آنرا از چهارچوب امنیتی خارج کرد . قبل از
هرچیز نیاز بە تغییر بنیادی ذهنیتی است کە مانع قبول آن است.
جانی دیلان: کاک حسن! بسیاری از وقتها روشنفکران ایرانی برای
نامیدن این زبانهای غیر فارسی اصطلاح محلی بکار میبرند. میدانیم کە " محلی
" از " محل " عربی مشتق
شدە کە آنهم یعنی " محلە". بنظر شما این بعنوان فراافکنی و تحقیر یا از
سر بی اطلاعی از طرف چنین نویسندەگانی ابراز می شود؟
حسن قاضی: این سئوال شما بسیار مهم است. بعضی از مفاهیم در
زبان فارسی کە بخصوص از بیست سی سال گذشتە در بکار بردە میشوند بار منفی دارند و
همانطور کە از سئوال شما هم بر می آید از دیدگاە خود برتر بینی و تحقیر دیگران
ابراز میشوند. برای مثال وقتی در زبان انگلیسی گفتە میشود " لوکال لنگوج" یعنی زبان بومی ،
زبانی وابستە بە محلی خاص، این از نظر معنائی بار منفی ندارد، اما در زبان
فارسی صد در صد منفی است . نە تنها این ،
بلکە بکار بردن واژەهائی چون قوم، اقوام و
قومیت و غیرە همگی برای سرپوش گذاشتن بر و نپذیرفتن یک حقیقت است،. والا زبانی مثل
زبان کردی کە در آن طرف مرز زبان دولتی
است یا زبانی چون ترکی آذربایجانی کە زبان رسمی جمهوری آذربایجان است چگونە میشود
از آنها همچون "زبانهای قومی و محلی " نام
برد. آیا این معقول است ؟
جانی دیلان: نویسندە و پژوهشگر کاک حسن قاضی، خیلی سپاس از
شما.
حسن قاضی: ممنون از شما، روز خوبی داشتە باشید.