حزب آزادی کردستان و عزیزاللە خان زندی
توضیح : اینروزها رفیق دانشمندی کە در
بارە تاریخ سیاسی ایران و منطقە کار می کند از من در بارەی جریانی
بنام ' 'حزب آزادی کردستان ' کە بنا بر مرامنامەش در سال ١٩٣٩ بە رهبری
فردی بنام عزیز زندی تشکیل شدە است اطلاعاتی خواست . از آنجائیکە این
رفیق بزبان کردی آشنا نیست من مقالەی
مستندی را کە ٢٢ سال پیش نوشتە بودم و در سال ٢٠٠٧ در وبنوشت روانگە بزبان کردی منتشر
کردە بودم با حوصلەی کافی جهت استفادەی وی
بزبان فارسی برگرداندم کە اینک برای استفادە دیگر علاقمندان بە تاریخ سیاسی
کردستان در اینجا منتشر می کنم. البتە
بعداز نوشتن این مقالە اطلاعات جدیدی ، هم
دربارەی حزب آزادی کردستان و هم موسس آن بدست آمدە کە بزبان کردی در همین وبنوشت
بە آن پرداختەام. تصاویر عزیز زندی اولی مربوط بسال ١٩٢٦ است در صفحەی اول یکی از شمارەهای "کردستان میشنری
" زمانیکە در مهاباد با میسیونرهای لوتری همکاری میکردەاست چاپ شدە کە وی را با یکی از
همسران و دوتن از فرزندانش نشان میدهد. تصویر دیگر وی را در سالهای بعد نشان میدهد و تصویر سوم پشت جلد کتابی است کە عزیز زندی
از زبان انگلیسی بە کردی موکری برگرداندە و با دستخط خود نوشتە، کە از روی آن سال ١٩٤٥ در آمریکا چاپ شدە است.
حزب آزادی کردستان و عزیزاللە خان زندی
حزب آزادی کردستان و عزیزاللە خان زندی
حسن قاضی
دربارەی مبارزات و فعالیتهای سیاسی در شرق کردستان در دوران سلطنت رضا شاە پهلوی اطلاعات قابل دسترس بریدە بریدە
و پیچیدە هستند. در سالهای اخیر در بارەی جنبش سمکو چند مقالە و کتاب از موضع غیر
دشمنانە بررسی شدە است.
یکی از فعالیتهائی کە در مورد آن بسیار کم می دانیم تلاشی است بنام ' حزب آزادی کردستان " کە
اینجا و آنجا بە اختصار بدان اشارە شدە است. خوشبختانە در سال ١٣٦٧ شمسی در تهران
کتابی بنام " اسناد احزاب سیاسی ایران" ، از طرف سازمان اسناد ملی ایران –
پژوهشکدەی اسناد بکوشش بهروز طیرانی
انتشار یافتە کە حاوی چند سند در بارەی حزب آزادی کردستان است. ویراستار کتاب
هیچ نظر و تحلیلی در بارەی اسناد این حزب بعمل نیاوردە است. از روی یکی از اسناد
مشخص می شود کە موءسس و سخنگوی این حزب
کسی بودە بنام 'عزیز زندی ' کە در مکریان بە عزیز آلمانی معروف بودە است. در بارەی
زندەگی، شخصیت و سرگذشت عزیز آلمانی در
منابع کردی ، فارسی بعضی اشارات موجود است
کە در این مقالە باز می گوئیم.
دکتر امیر حسن پور در مقالەای در مجلەی گزینگ می نویسد : " میسیون انجمن اوانگلی لوتری شرق کە برای سالهای طولانی در سابلاغ و منطەی مکریان فعالیت داشت در آمریکا مطبوعات زیادی بزبان کردی و انگلیسی منتشر کرد، در میان آن کتابهای کردی کە من دیدەام یکی کتاب ارشاد المذنیین ( رهنمون گناهکاران) است کە در سال ١٩٤٥ در ٢٤٨ صفحە منتشر شدەاست . مترجم این کتاب " عزیز زندیە معروف بە آلمانی " است کە در ٧ شوال ١٣٤٤ ( ١٩٢٦) ترجمە را بدستخط خود نوشتە و بیست سال بعد در آمریکا چاپ شدە است عزیز زندی اهل مهاباد بود و نقش مهمی در آموزش زبان کردی بە میسیونرها و ترجمە ادبیات مذهبی آنها داشت "
مجلە تودە ارگان سازمان انقلابی حزب تودە ایران در شمارە ١٩ ( تیر ماە ١٣٤٩
) می نویسد : " در سالهای ١٩٣٩ –
١٩٤٢ سازمان کوچکی بنام " حزب
آزادی کردستان : بە رهبری عزیز زندی بوجود
آمد ، از این سازمان بجز اعلامیەای در ارتباط با آمدن ارتش سرخ بە شمال ایران ، کە
در آن پیروزی بر فاشیزم را تبریک گفتە و خواهان حق تعیین سرنوشت برای خلق کرد است
، هیچ سند دیگری در دست نیست".
غنی بلوریان در خاطراتش بطور مختصر
بە فعالیتهای زندی اشارە می کند و می نویسد :
" عزیز زند مهاباد را ترک گفت
و بە تبریز رفت و آنجا مقیم شد، نامبردە همراە با چند تن از همفکران سیاسی
خود شاخەی حزب تودە را در آذربایجان تاسیس کرد رفقایش اسم سازمان را تغییر دادند و بە فرقە
دموکرات آذربایجان پیوستند . آنگاە عزیز دیگر کاری برایش باقی نماند و رفت بە
تهران . این جریان نشان می دهد کە غفور محمودیان و عزیز زند وابستە بە سیاستی
بودەاند کە هاشم اوف مامور شوروی بدنبال
آن بودە است. ( آلە کوک، خاطرات غنی بلوریان ، صفحە ٥٥)
اردشیر اوانسیان یکی از شخصیتهای کمونیست ایران در دورە رضا شاە و یکی از
موسسین حزب تودە ایران در خاطرات خود در بارەی دورە قبل از تشکیل فرقە دموکرات
آذربایجان از سازمانی بنام سازمان زحمتکشان آذربایجان نام می برد و می نویسد :
" رهبران این جریان آدمهای حقەباز و مکاری بودند و از نظر سیاسی بی سواد
بودند کە هیچ هدفی بجز پر کردن جیبهایشان نداشتند . فرد شاخص و اولشان کسی بود
بنام قلی اوف کە معلوم نبود قبلا
چکارە بودە ، او چند ماشین باری داشت کە
کاملا آشکار بود از طریق دزدی و مال اندوزی بدست آوردە بود. رهبر دیگرشان زند و اصالتا کرد بود و نزد فاشیستهای آلمانی کار کردە بود حتی جاسوس آلمانی ها هم
بودە ... بهر حال فکر می کنم در اواسط سال ١٩٤٢ بود کە این سازمان از هم پاشید
(خاطرات اردشیر اوانسیان).
تا آنجائیکە من می دانم در منابع
دیگر هم از عزیز زندی نام بردە شدە است . دکتر جمال نبز در مقدمە گرد آوری ٦ شمارەی مجلە " نیشتمان " مقداری
اطلاعات غلط در بارەی زندی ارائە می کند، بدون اشارە بە ماخذ ازجملە اینکە وی اهل کرماشان بودە و دارای درجەی دکترا
بودە از اروپا. من بموقع در نامەای بە دکتر نبز مغلوط بودن این فاکت ها و چند
نکتەی دیگر نادرست را در نوشتە شان توضیح دادم ( نگاە کن بە پیوست ٤) . همچنین
کنسول بریتانیا نیز در تبریز در گزارشاتی کە در ماەهای مارس ، آوریل و مە ی
١٩٤٢ برای سفیرکبیر بریتانیا در تهران فرستادە در چند جا از عزیز زندی سخن میگوید
( نگاە کن بە پیوست های ١، ٢ و٣ )
در نوشتەای دستخط آمدە است :
" عزیز زندی پادو و وردست دکتر شالک بود ( دکتر شالک آلمانی چند سالی در میسیون
لوتری در مهاباد کار کردە است ) ، از
آنجائیکە مردم این کار او را شایستە نمی دانستند این بیت شعر را برایش درست کردە بودند"
عەزیز ئەلمانی توخمی شەیتانی / بۆ پەنجا تمەنی بۆ بە هەرمەنی " عزیز آلمانی تخم شیطان ، بخاطر پنجاە تومان
ارمنی شدە است . در همان دستخط آمدە است: " دکتر شالک زندی را با خود بە
آلمان برد ، وی نزدیک بە یک سا ل در آنجا بود ، نکتەی جای تعجب این بود کە وی ادعا
می کرد در این مدت کوتاە هم دکترای حقوق گرفتە و هم با استالین و هیتلر در بارەی
سیاست بگفتگو پرداختە است. خیلی وقتها این داستانها را تکرار می کرد.
یک ارمغان عجیبترش از این سفر آڵمان این بود کە قبل از سفر همراە دکتر شالک عنوان عزیز اللە خان را بە خود داد و پس از بازگشت خود را دکتر زندی نامید، خدا بیامرز عزیز زندی سواد کمی داشت و بر سر در خانەاش در خیابان سلسبیل تهران تابلوی بزرگی آویختە بود کە در آن نوشتە شدە بود : " دکتر عزیز زندی وکیل مبرز دادگستری"
یک ارمغان عجیبترش از این سفر آڵمان این بود کە قبل از سفر همراە دکتر شالک عنوان عزیز اللە خان را بە خود داد و پس از بازگشت خود را دکتر زندی نامید، خدا بیامرز عزیز زندی سواد کمی داشت و بر سر در خانەاش در خیابان سلسبیل تهران تابلوی بزرگی آویختە بود کە در آن نوشتە شدە بود : " دکتر عزیز زندی وکیل مبرز دادگستری"
در نوشتەی دستخط دیگری همرا با تعریف فراوان از عزیز آلمانی این چند فاکت را می
خوانیم: " عزیز زندی در سال ١٢٧٧
شمسی در روستای " قالو زندان "
بدنیا آمد ، در سال ١٢٩٥ یعنی در سن ١٨ سالگی خانەاشان را بە مهاباد منتقل
کردند و وی در آنجا بە پینەدوزی اشتغال داشت ، نامبردە در ٢٠ تیرماە ١٣٢٦ بە تهران رفت در آنجا اقامت کرد و در٢٤ تیرماە
١٣٥١ در تهران در ٧٤سالگی درگذشت و در گورستان بهشت زهرا قطعە ٣ ، ردیف ١١٩ دفن شدە است،
در اسناد " سازمان اسناد ملی ایران " کە در ابتدای این مطلب بە آن اشارە شد عنوان حزب آزادی کرستان بە دوشکل ذکر شدەاست: " حزب آزادی کردستان " و " حزب آزادیخواهان کردستان " اما با کمی دقت و مقایسەی دادەها مشخص می شود کە هر دو یکی هستبد و بدلیل عدم دقت کافی این عنوان بدو شکل آمدە است.
در اسناد " سازمان اسناد ملی ایران " کە در ابتدای این مطلب بە آن اشارە شد عنوان حزب آزادی کرستان بە دوشکل ذکر شدەاست: " حزب آزادی کردستان " و " حزب آزادیخواهان کردستان " اما با کمی دقت و مقایسەی دادەها مشخص می شود کە هر دو یکی هستبد و بدلیل عدم دقت کافی این عنوان بدو شکل آمدە است.
پیوست ها
سند شمارە ١
نامەی وزیر جنگ ابراهیم زند بە نخست وزیر
تاریخ ٢٢ بهمن ١٣٢٠ ( ٩ فوریە ١٩٤٢)
جناب آقای نخست وزیر
گزارش لشکر چهارم کردستان حاکی است در این اواخر حزب آزادی کرد در مهاباد
تشکیل شدە و مرامنامەی حزب نامبردە بە
زبانهای کردی ، ارمنی ، آسوری نوشتە شدە
اما طبق تحقیقاتی کە در این موصوع انجام گرفتە موسس آن شخصی فرومایە است و پیشینەی
بدی در میان اکراد دارد و تابحال از کارهای خود هیچ نتیجەی مثبتی نگرفتە است. تنها در مهاباد چند عنصر را دور خود جمع کردە کە بطور کلی آدمهای بیکارەای هستند و مشغول
پروپاگاند و تبلیغات در میان مردم هستند. از آنجائیکە این موصوع تا اندازەای اهمیت
دارد و فعلا ارتش در مهاباد فاقد پادگان است
و ممکن است این اعمال کم کم ذهن افراد سادەلوح را بخود جلب کند و موجب اختلال بشود و برای کشور مشکل ایجاد
نماید مقتضی است دستور فرمائید بە هرشیوەی
ممکن از کارهای این حزب جلوگیری شود . گزارش این موضوع بشرف عرض اعلیحضرت همایون
شاهنشاە رسید امر ملوکانە این است باید جلو اعمال این شخض گرفتە شود . در ضمن
رونوشت ترجمە مرامنامە حزب نامبردە از طرف لشکر نامبردە دریافت و بە پیوست برای
اطلاع ارسال می گردد.
وزیر جنگ – ابراهیم زند
سند شمارە ٢
مرامنامە حزب آزادی کردستان
وزارت جنگ – ترجمە مرامنامە حزب آزادی کردستان از زبان کرد بە زبان فارسی
بسم اللە ارحمن و الرحیم
آرم حزب : سە گل گندم ، دو خنجر بهم آویختە، سە ماە و یک ستارە ،
خدای متعال
١٩٤٢ – مرامنانە
بسم اللە الرحمن الرحیم
عاقلانە نیست هر حزب سیاسی را
کە در دنیا ایجاد می نمایند نخست خط
مشی خود ، هدف و مرام خود را بە جامعەای کە آن حزب در آن بوجود آمدە نشان
ندهند. (١) زیرا در تشکیلات فرقە یا حزب بطور قاطعانە همەی منافع اجتماعی و بتمام
معنی مسئلەی نژادی ، عرقیت و مذهبی و غیرە در نظر گرفتە خواهد شد. بعداز آن هیئتی
سیاسی ایجاد خواهند کرد و این هیئت سرنوشت ملت را از هر روی در اختیار می گیرد .
هر اندازە کە موسس حزب یا فرقە توانائی و دانش و فکرش وسیعتر باشد و تاریخ عادات و
معنویات و بویژە دوران مدنیت و عصر ترقی و فرو نشست این ملت را در نظر
داشتەباشد زودتر بە راە رهائی ملت و
شاهراە هدف می رسد. طبیعی است کە حزب و کارمندان احزاب در صحنەی جانبازی ملت نقش آفرین سیاسی هستند و
بلکە موسس حزب ضامن حیات ملی است و هر اندازە پایەی سیاسی را بهتر پی ریزی کند بە
خوشبختی ملت می انجامد و در واقع موسس حزب بە شجاع دنیا و نابغەی زمان تبدیل خواهد
شد.
قبل از این ها هر فرقە یا حزبی باید دارای مسلک و مرام ویژەی خود باشد کە بر پایەی این مرام و مسلک بتواند بە راهنما
و رهبر ملت خود تبدیل شود.
ما قبلا گفتیم کە جنبەی تاریخی و نژادی و ملی و سیاسی موسس حزب بسیار زیاد باشد تا اینکە از نژاد ... (٢)
بتواند جنبەی اصلی ریشە خود را دنبال کند
در این حالت آشکار است کە تاریخ نژادی و سیاسی ملت کرد از بیشتر نقاط دنیا بسیار بیشتر و دشوارتر
است.
زیرا طوائف بسیاری از نژاد ماد بر افتادەاند و در هر قسمت آسیا پخش شداەند
و جدائی زبان و عادت در میانشان پیدا
شدە و بویژە ملت ارمن ١٩ سدە قبل از این از عادات دینی رو
برتافتند و ظالمان بی وجدان نیز بطور
مستمر این برادران را کە از ریشەای کهن بد بوجود آمدە بودند قربانی مطامع و
خواستەهای کریە خود کردند . افزون بر این خاک کردستان را بە چند بخش تقسیم کردند و
همە چیز را غارت نمودند . حتی این ملت رشید و کهن و دارای تمدن پیوند ملی خود را با
دیگر برادرانش از دست داد و تا بیست سال قبل از این اکثر ملت ما را کە کردهای
شامات سوریە و کردهای ارمن ، روم، قارص ،
بایزید ، حاوە ! و عراق را بجان برادران خودشان انداختند . چە رسد بە طائفەی ارمنی
و ترکهای جدا نژاد کە آنها همگی از ریشەی درست ماد هستند و بهیچوجە آریائی
نیستند. از این جهت تشکیلات حزب کردستان از ملتهای دیگر بمراتب دشواری بیشتری داشت
. موسس حزب آزادی کردستان عزیز اللە زندی
بعد از کسب کامل تحصیلات تمام مناطق و ملتهای هم نژاد را بچشم خود دید و در
جهت آمیزش و ایجاد حزب بە همەی آحاد ملت سر زد و بە بیشتر خاک اروپا سر کشید و در مدت
٢ سال در راە مرام حزب آزادی کردستان زحمت کشید. بعداز کسب تجارب فوق العادە در تاریخ
١٩٢٩ توانست حزب آزادی کردستان را ایجاد نماید. در مقابل دیکتاتوری علیرغم زندان و هزینەهای بسیار قیام کرد و بە تبلیغ آزادی
مشغول شد بدون تبعیض در میان کرد و ارمنی و آسوری و ترک (٣) و بر پایەی مسلک خود مرامنامە را پس از پسند
افراد دانا و کهنە سالان آزادی فرمولە نمود و این مرامنامە بە چند زبان ارمنی ،
کردی، ترکی[ آذربایجانی، ح.ق] و غیرە منتشر شدە است تا ملت و برادران هم نژاد و
آزادیخواهم از ان بهرە ببرند و تشکیلات اجتماعی خود را بر پایەی آزادی عمومی و فردی بنیان نهند.
مرامنامە
١-توافق و اتحاد عمومی بدون جدای و فرق در میان کرد و ارمنی و ترک و
آسوری کە در سرتاسر کردستان سابق ساکن
هستند.
٢-توسعە و پیوند مادی و معنوی برادران کردستان بدون در نظر گرفتن جدائی
زبان و لباس و مذهب و مرزهای کردستان و لرستان قدیم بحالت اولیەی خود
٣-تحویل و بازگرداندن آن مهاجرینی کە در سالهای قدیم بە فرمان امپراطوری
عثمانی تبعید شدەاند بە بلغارستان و آلبانی و یوگوسلاوی و لیبی
٤-بازگرداندن آن جماعت نیز کە در
ایران در زمان شاە عباس تا روز سقوط پهلوت بە ولایات دور دست فرستادە شدەاند.
٥-توسعە و ترویج زبان کردی و
ارمنی و ترکی [ آذربایجانی] و ایجاد مدارس در همەی شهرها و روستاها بزبان کردی و ارمنی
٦-ترجمە و پخش کتابهای خارجی کە کمک می کنند بە روح آزادی ، تقویت آزادی
عمومی و فردی و اجتمای تا آخرین نفس.
٧-توسعە و تقویت جلسات حزب آزادی یا فرقە در تمام شهرها و روستاهای دیگر از
طریق سخنرانی و بیانیە و نشریە و روزنامە
٨-القاء و تعلیم علم اقتصادی و
زندگانی آبرومندانە بە ملت بدون جدائی در بین کرد و ارمنی و ترک و آسوری و
حفظ کرامت اجتماعی و ملی بە تمام معنی/
٩-تسلیح و آماد سازی وسایل دفاعی کردستان و منارزە سخت در برابر دیکتاتوری
فاشیستی.
١٠-آمادە کردن تک تک ملت در جبهەی فاشیست ( باید منظور ضد فاشیست باشد) و
تجدید حیات عظمت تاریخی ملت کرد و ارمنی و نژاد ماد
١١-حفظ امنیت و آرامش و ایجاد دوستی و برادری و رفع نگرانی و نا امنی در
تمام مملکت بدون در نظر گرفتن جدائی زبان،
عادات و مذهب
١٢-ایجاد مجلس و انجمن رنجبران و کارگران در همەی ویلایات و محالات بمنظور
آزادی و دفاع در مقابل دیکتاتوری و جبران کارهای بد گذشتە.
١٣-حفظ و نگهداری آثار و عادات ملی و تاریخی کرد و کردستان و برادران دیگر
و بویژە آبادانی دوبارەی مملکت.
١٤-استحکام رابطە و درستی و احترام ملی و اجتماعی با دمکراسی ها
بشرطی کە آنها نیز حق و آزادی برای ما قائل شوند.
١٥-تبلیغ و آموزش مرام دمکراسی و آزادی مطلق بر پایەی اصول جمهوریت بە همەی
مردم کردستان .
١٦-ایجاد همبستگی و متحد کردن همەی رنجبران و فلاحین و کارگران مالکان و ثروتمندان بمنظور همیاری و
توسعە بخشیدن بە کشاورزی و ازدیاد محصولات کشاورزی و دارایئ و نظامنامەی آن نیز بدست مسئولین ذیصلاح برسد.
١٧-از بین بردن بیکاری و نداری و آشفتگی در میان همەی ملت و تامین احتیاجات
ملی مهمترین هدف ما است .
١٨-کمک مالی بە همەی روستاهائی کە مالکانشان ناتوان هستند و رعایاشان ندار هستند و نمی توانند از
نعماتیکە خدا بە خاک آنها دادە بهرە ببرند.
١٩-فروش محصول و دسترنج دهقانان بە
قیمت گران و پیدا کردن وسیلەی ارزان برای خرید احتیاجاتشان برای اینکە بتوانند
پیشرفت نمایند .
٢٠-لغو همەی امتیازات و قوانین دیکتاتوری و استبدادی و ایجاد شرکتهای
تعاونی برای ایبکە دهقانان و فلاحین بە تمامی آسودە باشند.
٢١-صدور محصولات کشت و کار زمینی و صنعتی و طبیعی رنجبران بدون گومرک و
تعرفە بە خاک دولتهای دمکراسی و آزادی
صدور و فروش
٢٢-بدست آوردن امتیاز خارجی بری ایجاد فابریک و ساختن تراکتور و دیگر نیازمندیهای صنعتی
٢٣-آزادی فرهنگی و ادبی و قلمی و زبانی همەی ملتهای کوچک و احترام بە ملیت
آنها
٢٤-همەی قوانین مملکت از اصول
شریعت اسلام بهرەمی گیرند و تشویق عادات و قوانین ملتهای دیگر در مواردی کە با قانون اسلامی مغایرت ندارند.
٢٥-ایجاد و تاسیس مدارس پزشکی و کشاورزی و حقوقی و تاریخی ڕایگان در همەی
مملکت و ایجاد مدارس عالی در اکثر شهرها برای ملت بدون جدائی در میان نادار و
دارا و کرد و غیر کرد
٢٦-برای توسعە بخشیدن بە تجارت و
پیشرفت پایەی معیشت ملت استخراج معادن و
ایجاد راە آهن و جادەهای شوسە و برقراری
پیوند در میان همەی ملت و رفت و آمد تجاری و اقتصادی .
٢٧-ایجاد و تاسیس فراوان کلوب و
تآتر و سینما بمنظور تربیت و پرورش جنبەی سیاسی و اجتماعی و مدنی ملت.
٢٨-انتشار همەگونە روزنامە و مجلات آزادی و ملی و اجتماعی و کشاورزی و
اقتصادی و تجارتی
سند شمارە
٤
جانشین وزارت جنگ بە نخست وزیر
٢٦ شهریور ١٣٢١ [ ١٧ سپتامبر ١٩٤٢
]
جناب آقی نخست وزیر
راجع بە تشکیل حزب آزادیخواهان در مهاباد و افکار و نیات این حزب از سیف
اللە نانوا زادە دانش آموز دبیرستان نظام تهران کە بمرخصی بە مهاباد رفتە گزارش
جالب توجهی رسیدە است کە رونوشت آن بە انضمام
کپیە نقشە برای استحضار خاطر عالی بە پیوست تقدیم میگردد در اینباب بە
فرماندە سپاە غرب نیز دستور لازم دادە شدە
است کە مراتب را تحقیق و نتیجە را گزارش دهد
امضاء معاوان وزارت جنگ
سند شمارە ٥
رونوشت گزارش دانش اموز دبیرستان نظام تهران سیف اللە نانوا زادە
محرمانە مستقیم استدعا حفظ امضاء
ریاست محترم وزارت جنگ تهران
محترما بعرض میرساند فدوی سیف اللە نانوا زادە دانش اموز دبیرستان نظام تهران
کە مدت یکماە جهت مرخضی بولایت خود
شهرستان مهاباد عازم ولی این مدت مرخصی در مهاباد کشفیات در بارە حزب آزادیخواهان
بعمل آمدە نظرباینکە فدوی همیشە میهن پرست و خیر خواە دولت ایران بودە و نیز در شاهراە ترقی و تمدن امروزی چیزی دیگر
نیست و عقاید سیاسی و دینی و اقتصادی و اجتماعی و فلسفی و اخلاقی و امثال آنها همە
بوسیلە میهن پرستی است و نمیخواهم کسی بر علیە دولت اقدام بکارهای حزبی نمایند از برای آگاە
نمودن از وضعیت گزارش فوق بعرض میرساند
اینکە نقشە چاپی بنام نقشە حزب آزادیخواهان کورد کە بر علیە دولت قیام
نمودەاند نقشە مزبور را بدست آوردەام و
همین را از آن نقشە چاپی برداشتەام و تقدیم خدمت مبارک میگردد اولا عدە نفرات آزادیخواهان کە فدوی بطور
کنجکاوی خود کوشش نمودەام خیلی زیاد است بطور واضح کە در اوائل اسفند ماە سال ٢٠
تآتر راجع بە وضعیت امنیە ارتش و تآتر
صلاح الدین ایوبی کورد و شعارهای کوردی و
کارهای دیگر کە بەواسطەی زیادی آن احتیاج
بشرح و بیان ندارد ولی ضمن گذارشات[!] عین
حقیقت بودە و ممکن است وزارت جنگ در بارە این موضوع تحقیقات نماید تاحال پارە از
اشخاص راجع بوضعیت شهر مهاباد و آزادیخواهان بمرکز گزارش نمودەاند از طرف دیگر این عدە مزبور کتابخانە تاسیس
نمودەاند کە بزبان کردی بنام ( کتابخانە ژیان ملی ) این نام یعنی زندە شدن ملت کورد و حالیە تمام
عشایر و آزادیخواهان شهر مهاباد کلیە دارای تفنگ برنو ؟ [ علامت سوال در متن] تفنگهای مختلف و طپانچە و خنجر و شمشیر
میباشند و حتی مامورین غیر بومی را اذیت و
هر شب منزل آنها را غارت مینمایند چون بواسطە کارهای ضروری کە دارم نمیتوانم خود را بمرکز رسانم و خود آنها
میدانستند کە فدوی بە مرکز گزارش خواهم نمود
اینها هم تا حال نگذاشتەاند کسی از این قضیە حزبی آزادیخواهان آگاە باشند خیال دارند فدوی را از بین ببرند تا کار آنها
آشکار نگردد و سر ایشان همینطور پنهان باشد این است بمقام جسارت بر آمدە استدعا
عاجزانە مینمایم اولا رسیدگی بکار آنها تا باعث انحلال کشور و از بین رفتن اموال
دولت نشود.
در ثانی مراتب فوق را هم کە بعرض رساندم از روی خیرخواهی میهن پرستان است
و حالا هم کاری نمائید کە فدوی در حین
جوانی بدبخت و بدست حزب آزادیخواهان و
اشرار ولایات کشتە نشوم و فردا کە یک صدمە بە بندە وارد آوردند البتە چون
دولت بمنزلە پدر است باید خون فدوی را از
این آقایان بخواهد. آقایان کە بر علیە دولت ایران تاسیس حزب آزادیخواە
نمودەاند بقرا ذیل است .
(١)آقای توحیدی رئیس حسابداری اقتصادی مهاباد (٢) آقای ملا قادر مدرسی کفیل رئیس
معین اقتصادی مهاباد (٣) آقای رئیس کارگزینی اقتصادی مهاباد امامی
(٤) حسین زرگری کسی است کە چندین مرتبە بشیراز و غیرە تبعید و بنای حزب را هم در کشور ایران گذاشتە است (
٥) آقای محمد نانوا زادە کفیل رئیس کارگزینی دارائی مالی مهاباد کە مدیر کتابخانە ژیان ملی است (٦) آقای اصحابی معلم
دبستان دولتی مهاباد (٧)آقای علی محمودی مدیر دبستان دولتی سعادت (٨) آقای ذبیحی
کە یکی از اشرار مهاباد است (٩) آقای سعید
داودی کارمند ادارە دادگستری مهاباد ( ١٠) آقای محمدامین اسمعیل زادە کارمند
ادارەء دارائی مالی . از طرف دیگر چون فدوی نقشە را بدست آوردەام میگویند مبلغی در میان نقشە بودە یا مبلغ را
بدە یا اگر نمیدهی نقشە را تحویل نما کە
ما دست بردار شویم . آیا معلوم است این تهمت است یا نە امر امر مبارک است.
محل امضاء
سند شمارە ٥
رونوشت گزارش شهربانی مهاباد
شمارە ١٣٩
تاریخ ٢ / ٨ / ١٣٢١ [ ٢٤ اکتبر ١٩٤٢ ]
فرمانداری شهرستان مهاباد
عطف بمرقومە شمارە ١٩٧٨ / ٢٦ / ٧ / ٢١
معروض میدارد بطوریکە بازجوئی شدە بعد از انقلاب شهریور ماە ١٣٢٠ اهالی محل برای حفظ خود دستەهای از طوائف در شهر و خارج مهاباد تشکیل
گردید و سپس متدرجا اغلب متفرق دو دستە
فعلا از اهالی مهاباد باقی است و اهالی شهر و خارج همە مسلح و دارای اسلحە گرم
و سرد و طپانچە و خنجر است ولی تشکیل حزب
بنام آزادیخواە و فعالیتهائی راجع بە
ژاندارم ارتش و صلاح الدین ایوبی از تاریخ تاسیس شهربانی دیدە نشدە کە گزارش دادە شود و کتابخانە هم بنام ژیان ملی
فعلا در مهاباد هست و دارای مختصر کتابهای قدیمە و جدید است کە متعلق بە عبداللە فیض میباشد کە تا حال تبلیغات مضرە
بر علیە دولت دیدە نشدە و نامبردە طرف اعتماد اشخاص نیست کە اهالی دور او جمع و بە تبلیغات او فریفتە شوند -
رئیس شهربانی مهاباد رسد بان یکم قادری
رئیس شهربانی مهاباد رسد بان یکم قادری
رونوشت برابر است
امضاء
سند شمارە ٦
بە استانداری استان چهارم
بە استانداری استان چهارم
رونوشت گزارش فرماندار مهاباد
شمارە ٢٠٩٦
تاریخ ٣ / ٨ / ١٣٢١ [ ٢٥ اکتبر
١٩٤٢ ]
استانداری استان چهارم نامە شمارە ١٤٩ متضمن دستخط محرمانە شمارە
١٤٢٩٠ صادرە از مقام عالی نخست وزیری زیارت در نتیجە تحقیقات آنچە از گزارش تقدیمی
بمقام عالی نخست وزیری مسلم میباشد همانا مسلح بودن اهالی شهر مهاباد از بزرگ و
کوچک بخصوص خنجر را کە یکی از دلایل اطاعت بمقررات مذهب میدانند ولی باقی دیگر اگر
هم چیزهائی بودە بعد از شهریور ماە ٢٠ تا آخر سال جریان داشتە مثلا نمایش از طرف
محصلین دادە شدە چون در آنموقع عشایر هم
در شهر بودند از اقدامات صلاح الدین ایوبی در مجازات دزدها اسمی بردە شدە کە در حقیقت نمایش اخلاقی بودە
از تشکیل حزب آزادیخواە کە مسلک آنها بر علیە
دولت و ارتش و ژاندارم باشد هرگز سراغ نمیدهند اگر یک دستجاتی هم تشکیل شدە
و مسلک آنها را مخالف با شئون دولت
دیدەاند فورا از طرف جناب قاضی محمد و جناب صدر قاضی برادر کوچک ایشان جلوگیری
و حتی صدر قاضی در یک موقع بعضی ها را کتک هم زدە است. بندە دارم ایمان پیدا میکنم
کە قاضی محمد و صدر قاضی از جملە دولتخواهان صمیمی هستند با وجود ایشان در مهاباد
هیچ حزب و مسلک مخالف ارتش و ژاندارم
تشکیل نشدە و کسی جرئت بابراز چنین حس مخالف نخواهد داشت کتابخانە ژیان نیز جدیدا تاسیس و از فرهنگ تقاضای تشکیل قرائت
خانە نمودەاند هنوز اجازە تاسیس دادە نشدە کتابخانە نیز خیلی مختصر و مدیر آن
شایستە چنین مقامی نبودە شهربانی نیز سوء ظنی از او ندارد رونوشت گزارش شمارە ١٣٩ شهربانی نیز برای مزید اطلاع بضمیمە تقدیم و این دو ماە را کە بندە بافتخار فرمانداری این حوزە
وارد شدەام با کمک معنوی آقای رئیس شهربانی کە شخصی مصلح و با کفایت و آشنا بسیاست
است دارم روحا اهالی و عشایر مهاباد را و بصمیمیت در دولتخواهی و خدمت بمیهن هدایت و از توجهات
مقامات عالیە امیدوارم موفقیت هم بدست
آید کتابخانە ژیان ملی بیش از چهل پنجاە
روز نیست کە باز شدە در حالیکە فدوی دو
ماە است در مهاباد هستم با بودن بندە در اینجا چگونە ممکن بود چنین تظاهراتی بشود
بندە مسبوق نبودە و جلوگیری نکنم و یا
بعرض نرسانم
فرماندار شهرستان مهاباد سریع
القلم
سند شمارە ٧
وزارت جنگ
نامە وزیر جنگ بە بخست وزیر
تاریخ ٦ / ١١ / ١٣٢١ [
٢٦ ژانویە ١٩٤٣ ]
جناب آقای نخست وزیر
محترما عطف بە نامە شمارە ( ٢٥٠١٨
- ١٤ / ١ / ١٣٢١ [ ٥ دسامبر ١٩٤٢ ]
راجع بە گزارش سیف اللە نانوا زادە نام در خصوص
تشکیل حزب آزادیخواهان در مهاباد سپاە باختر نیز باستناد گزارش فرماندە تیپ ١١ سقز اشعار داشتە کە کمیتە مزبور در مهاباد تشکیل
یافتە و مقصود از
آن نیز جلوگیری از تجاوزات اشرار بودە است
کە چنانچە مورد حملە غارتگران قرار گرفتند از خود دفاع نمایند ولی چون گزارش دهندە سیف اللە نانوا زادە با محمد نانوا زادە دشمنی سخت خانوادگی داشتە
اند کە غالبا بە نزاع منجر میشدە است تشکیل کمیتە را بنام کمیتە اتحاد اکراد گزارش
دادە است ج
وزیر جنگ
امضاء
*******
*******
این اسناد چند جنبەی ناروشن دوران بعد از شهریور ٢٠ [ اوت ١٩٤١ ] را برای ما روشن می کنند. آنچە کە از
مرامنامەی حزب آزادی کردستان بر
میآید ، در آن عزیز زندی می گوید این حزب
را در ساڵ ١٩٢٩ ایجاد کردە ، قطعا
این تاریخ غلط چاپی است بدلیل عدم توجە
مولف کتاب طیرانی ، اما چنانکە از خود سند بر می آید مرامنامە سە سال بعد یعنی در سال ١٩٤٢ پخش شدە
است.
محتوی این مرامنامە علیرغم مواضع متناقض در آن در برخی موارد جالب است ،:
بطور مثال ضرورت اتحاد اتنیسیتی های جداگانەی مقیم کردستان در راە هدف مشترک ( مادە ١ ) ضرورت توسعە و
ترویج سواد آموزی (مواد ٥ و ٦ ) ، باور بە نظام حکومت جمهوری ( مادە ١٥ ) و غیرە،
مسالەی ایجاد ' حزب زحمتکشان
آذربایجان ' با شرکت عزیز زندی کە از طرف آوانسیان و بلوریان بە آن اشارە شدە است ( دومی میگوید شاخەی حزب
تودە ایران در آذربایجان ) چنین بنظر می
رسد بعداز ترک مهاباد از طرف عزیز زندی و اقامتش در تبریز باشد، هیچ سند قابل
اطمینانی در دست نیست کە ثابت کند در کار
و فعالیتهای " جمعیت حیات
کردستان " ( ژ. ک) شرکت کردە باشد ، اما عضویت محمد نانوا
زادە هم در حزب آزادی کردستان و هم در
جمعیت حیات کردستان ( ژ.ک) کاملا مستند است ، روزنامە کردستان ( ارگان افکار حزب
دمکرات کردستان ) در شمارە ٦٩ خود ٣٠ تیر
١٣٢٥ [ ٢١ ژوئیە ١٩٤٦ ] راجع بە کارنامە سیاسی
محمد نانوا زادە چنین می نویسد : " نانوا زادە در سال ١٣٢٠ [١٩٤١]
بعضویت حزب آزادیخواه کردستان در آمد و سوگند یاد کرد برای رهائی کرد و
آزادی کردستان از ظلم و زور از هیچ حادثەای روی بر نتابد . "
سیف اللە نانوازادە برادر کوچکتر شهید محمد نانوازادە بودە و با استناد د بە یکی
از اسناد روشن می شود وی بخاطر دعوای خانوادگی و اختلاف با برادر بزرگش ، برای انتقام گیری دست
بە این راپورت نویسی زدە. نامبردە در سالهای پس از فروپاشی جمهوری بدون هیچ نوع
فعالیت سیاسی و تنها بخاطر دریافت یک کتاب بزبان فراسوی در بارە مسائل کردستان دو
سال زندانی شد.
از اسناد پیداست همزمان با سقوط و استعفای رضا شاە تمایل بە کتابخوانی و
سوادآموزی در حال گسترش بودە، و کتابخانەء ژیان ملی ایجاد شدە است. آیا رابطەای
بین ایجاد این کتابخانە و ایجاد جمعیت حیات کرد ( ژ.ک) وجود داشتە است؟ در زبان کردی
ژیان بمعنای حیات / زندگی است.
آنطوریکە از گزارش " سریع القلم" آخرین فرماندار حکومت مرکزی قبل از گسترش فعالیت و مبارزات " ژ. ک
" و "حزب دمکرات کردستان" و ایجاد " جمهوری کردستان
" بر میآید قاضی محمد نە در ظاهر و بطور علنی بلکە در پشت بردە همزمان برای
کوشش برای ایجاد مدارای عمومی کارهای منطقە را ادارە می نمودە است.
در ارتباط با سرنوشت عزیز زندی و " حزب آزادی کردستان"نکات زیر
روشن می شوند:
١-موسسان اصلی این " حزب "
عزیز زندی و چند تن ارمنی و آسوری بودەاند . زندە یاد ملا قادر مدرسی اشارە
می کند بە شخصی بنام ' آرام ' در میاندوآب
.
٢-در آن دورانی کە دیگران در فکر کارهای جدی بودەاند و ارتباط با رژیم حکومت مرکزی بە حالت انفجار
در آمدە است عزیز زندی بیشتر مشغول ایجاد تشنج و بدلایل شخصی مخالفت با کارهای
قاضی محمد بودە است ، همین امر موجب ترک
مهاباد و اقامت در تبریز و سپس ترک تبریز از سوی نامبردە بودە است. این واقعیت
کە هیچکدام از اعضای شناختە شدەء حزب آزادی
کردستان ازجملە حسین زرگری ( فروهر) ،
محمد نانوا زادە، سید پیرەی نظامی ، عبدالرحمن امامی و محمد مولود باوی همکاری نکردەاند
و همگی صمیمانە در مبارزات و فعالیتهای ژ،ک ، حزب دمکرات کردستان و جمهوری شرکت
داشتەاند ایزولە شدن عزیز زندی را تائید می کند. طبق شایعات شفاهی عزیز زندی همیشە از قاضی محمد بدگوئی میکردە و بر
این باور بودە کە " جای وی "
بناحق " غضب" شدە است . بهر رو
حزب آزادی کردستان نیر صفحەای است از تاریخ مبارازت سیاسی در شرق کردستان و
شاید عنوان رهبری اپوزیسیون ' سیاسی '
در آن مقطع سزاوار وی باشد.
آوریل ١٩٩٨
پیوست ها
پیوست ١ ، نامە کنسول بریتانیا در تبریز کوک بە سفیرکبیر بریتانیا در تهران –
ایران سر
ئار، بولارد
( شمارە ٧ . سری )
٩ مارس ١٩٤٢
مقام معظم
١-[.....................]
٢-[.....................]
٣-کلوب و کمیتەی "
پرولتاریاها " بە ایجاد ترس و وحشت در میان افکار عمومی تبریز ادامە می دهند
، هر چند نشانەهای هم در دست است کە حاکی
از فروکش گسترش یکبارەی فعالیتهایشان می باشد. بخشی بدلیل تنگدستی مالی و بخشی نیز
بخاطر اینکە آنها هر آن انتظار دارند ادارە شهربانی ایران بر علیەشان دست بکار
شود. حال روشن شدە است کە یک کلوب اصلی
وجود دارد کە بە کانون اصلی دوجینی از عناصر دماگوژ تبدیل شدە است ، آنها تقریبا همگی
شان نامهای روسی – آذربایجانی دارند کە بە " اوف " ختم میشود. آنها تحت کنترل یک وکیل عدلیەی
مشکوک هستند بنام زندی و در محلات مختلف شهر چهار یا پنج کلوب وابستە بە این مرکز اصلی وجود دارند، آنهائیکە در این کلوبها نام نویسی می کنند تنها ٥ ریال حق
عضویت می پردازند ، و ایرانیها قطعا می گویند هزینەهای این سازمان بدون کمک از منابع
دیگری میسر نیست. البتە منظور آنها شوروی
ها هستند . در ضمن شایع است اعضاء
کارتهائی دریافت می کنند کە با آن می توانند سهمیەای بیشتر قند از
یک مغازەی تعاونی بخرند کە مورد پشتیبانی مسئولین شوروی است . در حقیقت چنین بنظر میرسد کە شوروی ها کار
وامورات مالی این کمیتە را تامین می کنند کە هیچ هزینەای برای آنها در بر ندارد. مسئول
امور بازرگانی شان در اینجا بە قیمت عمدە فروشی
قند و شکر در اختیار
سازماندەهندگان کلوب میگذارد و آنها هم این اقلام را بە قیمت عادی بە اعضایشان می
فروشند و سودش را برای چرخش امور کلوب و
بی شک مصارف شخصی بکار می برند. بدلایلی در این اواخر روسها از دادن این امتیازات
خودداری می کنند و زندی اکنون اذعان می کند وضع مادی شان بسیار وخیم است و در
دراز مدت نمی توانند هزینە زندگی را تامین کنند.
من همراە با گزارش شمارە ٦ خود ترجمە برنامەی بلندپروازانە و فوق العادە
مغلوط کلوب اصلی را برایتان فرستادم کە مسلما می تواند و باید از سوی رهبران
منطقەای فرمولە شدە باشد و می توان گفت بکمک قفقازی ها. من چندین بار مسئلەی این
کلوبها را با همتای روسی خودم مطرح کردم ( البتە وی همیشە بودن هر نوع ارتباط شوروی را با آنها منکر میشود) وی از شخصیت نالایق بسیاری از رهبران این
کلوبها و کارهای ماجراجویانەشان کە اعضایشان را بە انجام آن ملزم میسازند سخن گفت
. من بە وی هشدار دادم کە اینها دیر یا
زود اینجا ماجرائی می آفرینند . ام. کولاگینگوف در جواب من گفت: اگر پلیس محلی سندی واقعی بر علیە اینها
در دست دارد باید رهبران اضلی شان را
دستگیر کند . من در پاسخ وی گفتم من میدانم کە پلیس این کار را نخواهد کرد مگر
اینکە مطمئن باشد بە این کار راضی هستند.
و چند روز بعد بمن گفت با سرهنگ فرماندەی روسی در اینجا صحبت کردە کە اعلام کردە است حاضر است از اقدامات مسئولین
ایرانی پشتیبانی کند بشرطی کە تقاضای چنین
کمکی از وی بشود. هفتەی گذشتە من
هم استاندار و هم رئیس پلیس را از این امر مطلع نمودم ، اما آنها را خیلی مردد
یافتم و فکر میکنم از این هراس دارند کە
گامی قاطعانە در این مورد بردارند . چنین می پندارم رئیس پلیس بخواهد کاری بکند
هر چند کە می داند پلیسهای زیر فرمانش بسیار ترسو
و قابل اعتماد نیستند. اما استاندار
با بهانەهای مختلف وقت کشی می کند و نمی
خواهد کاری انجام دهد. ممکن است آنها بخواهند در صورت بروز حادثەای غیر مترقبە
خودشان را حفظ کنند چە در زیر پوشس مقامات شوروی
یا حتی اختفای خود در پناە این کنسولگری . چند روز قبل یک فرستادەی غیر
رسمی استاندار پیش من آمد و گفت وی مایل است بعضی ها دستگیر شوند و میخواست نظر مرا
در این بارە بداند . من تنها چیزی را کە قبلا گفتە بودم میتوانستم
تکرار کنم و تنها گفتم زمان میگذرد بدون اینکە اقدامی صورت
گیرد. اینهم علیرغم ناراضی بودن دائمی
ایرانیها از این کلوبها. بعد مطلع شدم استاندار فکر میکند تهدید دستگیری موجب می
شود کمیتە مخفی شود و کلوبها هم بستە شوند.
***
پیوست ٢
پیوست ٢
نامەی کنسول بریتانیا در تبریز کوک
بە دفتر وزارت امور خارجە
( شمارە ١٠ ، سری )
تبریز ١٤ آپریل ١٩٤٢
مقام معظم
[ ... ] چنین بنظر میرسد کلوب " دمکرات ها " در حال احتضار باشد ، بویژە پس از آنکە دو تن از رهبرانشان تسلیم شدە و دستگیر شدەاند – یکی باتهام دزدی و خرید اموال مسروقە . وکیل متظاهر کرد زندی ، پس از اینکە روسها وی را از سر خود وا کردند اکنون بتکاپو افتادە و از مقامات ایرانی و روحانیون ارمنی گدائی می کند. چنانکە گفتە میشود اکنون بر سر آنست کردها و ارمنی ها را در یک اتحاد برادری فرهنگی و سیاسی بهم برساند ، اما این شارلاتان در اینجا هیچگاە خود را بە دردسر نمی اندازد . [ ... ]
[ ... ] چنین بنظر میرسد کلوب " دمکرات ها " در حال احتضار باشد ، بویژە پس از آنکە دو تن از رهبرانشان تسلیم شدە و دستگیر شدەاند – یکی باتهام دزدی و خرید اموال مسروقە . وکیل متظاهر کرد زندی ، پس از اینکە روسها وی را از سر خود وا کردند اکنون بتکاپو افتادە و از مقامات ایرانی و روحانیون ارمنی گدائی می کند. چنانکە گفتە میشود اکنون بر سر آنست کردها و ارمنی ها را در یک اتحاد برادری فرهنگی و سیاسی بهم برساند ، اما این شارلاتان در اینجا هیچگاە خود را بە دردسر نمی اندازد . [ ... ]
کوک
****
پیوست ٣
بخش دوم
( شمارە ١١ ، سری )
( شمارە ١١ ، سری )
نامەی کنسول بریتانیا در تبریز کوک
بە سفیر کبیر بریتانیا در تهران – ایران
سر ئار. بولارد
٢٣ آپریل ١٩٤٢
مقام معظم
[....] ٢-جنبش باصطلاح کلوبهای
" دمکراتها " اکنون در تبریز از
اذهان ناپدید شدە و باقی نماندە اند علیرغم
تمایل کم ، سستی و اقدامات ناخود خواستەی پلیس محلی در اینجا پس از آنکە
اجازە دادند کە رهبران اصلی این کلوبها
خودشان را نجات دهند و مخفی شوند. مقامات عضوی را دستگیر کردەاند کە با
طپانچە بر روی مردم تیراندازی کردە بود، پلیس حداقل این جرئت را از
خود نشان داد تابلوی جدیدا رنگ شدە کلوب
را پائین بکشد ، برای اعتراض برعلیە این اقدام چندین نفر از اعضاء در داخل کلوب
بسوی هم تیراندازی کردند و پلیس چند ساعت بیرون از محل در انتظارشان بود . بعدا بە
دستەای اجازە دادە شد کە از ساختمان کلوب خارج شوند و آنها هم کە سراپا مسلح بودند بطرف کنسولگری
شوروی رفتند برای مشاورە و تقاضای کمک . اما همتای شووروی ای من می گوید آنها را
نپذیرفتە و نخواستە با آنها ملاقات بکند. پس از این " دمکراتها " احساس میکنند دیگر حنایشان رنگ ندارد و
متفرق میشوند ، و درخشش اصلی و رهبر ، وکیل مستهجن پست اصالتا کرد بنام زندی از
طرف استانداری مقداری وجە دریافت می کند تا آنجا را بسمت رضائیە ترک کند ، و
بامهربانی اتوبوسی هم در اختیار وی می گذارند تا دو همسر و هجدە تن از فرزندانش را
با آن منتقل کند.
ف.ای، کوک
******
پیوست ٤
پیوست ٤
جمال نبز : " مجلە نیشتمان "
باز نشر بنگاە آزاد استکهلم ١٩٨٥
نبز می نویسد : " ایگلتن در کتابش در صفحەی ١٣٣ لیست موسسین " ژ . ک " را ذکر می کند کە در میان آنها نام دکتر عزیز زندی نیز دیدە میشود. عبدالرحمن ذبیحی کە خود در این جلسە شرکت داشتە پیش من از یازدە نفر سخن گفت کە در میان آنها نە اسم عزیز زندی و نە اسم میرحاج وجود داشت (صفحەی ٣٣). باز نویسندە ادامە می دهد و می گوید : " مجلەی " روژ نو " در شمارە ١٠ سال اول ( ١ کانون دوم ١٩٦١، صفحەی ٦ در بارەی موسسین " کوملە ژ، ک . ) می گوید : " زمانیکە ارتش انگلستان وارد سنندج شد و ارتش سرخ نیز بە مهاباد و مناطق دیگر کردستان داخل شد حزب آزدایخواه کردستان تصمیم گرفت برنامەی خود را عوض کند ، نە تنها این ، بلکە اسم خود را هم بە (ژ.ک ) تجدید حیات کرد تغییر داد ". حال چە زمانی ارتش انگلیس بداخل سنندج آمدە و کی ارتش سرخ وارد مهاباد شدە "روژ کرد " چیزی ننوشتە اما ما می دانیم کە هر دو ارتش در ماە اوت ١٩٤١ وارد خاک ایران شدند و چنانکە قبلا گفتیم در بارەی " حزب آزادیخواه کردستان " اطلاع چندانی نداریم تنها می دانیم کە این حزب تحت ریاست دکتر عزیز زندی دور و بر سال ١٩٣٩ در منطقەی مکریان تاسیس شدە است . این حزب تا ماە اوت سال ١٩٤١ یعنی زمانیکە ارتش شوروی داخل آذربایجان و شرق کردستان شد هنوز موجودیت داشت زیرا بیانیەای از این حزب باقی ماندە است و در آن آمدن ارتش شوروی را بە کردستان تبریک میگوید کە این نیز در ماە اوت سال ١٩٤١ بودە است. پس از این یکبارە هیچ اسمی از " حزب آزادیخواه کردستان " باقی نماندە است. عبدالرحمن ذبیحی کە خود یکی از موسسین " کوملەی ژ.ک " و مدیر مجلەی "نیشتمان" بودە درسالهای ١٩٥٠ بمن گفت کە گویا بدلیل اینکە عزیز زندی از سوی برخی از همکارانش عنصری "ناپاک" قلمداد شدە است از وی دوری جستەاند و بدین سان " حزب آزادیخواه کردستان " از هم پاشیدە است ... (ضفحەی ٣٠ )
نبز می نویسد : " ایگلتن در کتابش در صفحەی ١٣٣ لیست موسسین " ژ . ک " را ذکر می کند کە در میان آنها نام دکتر عزیز زندی نیز دیدە میشود. عبدالرحمن ذبیحی کە خود در این جلسە شرکت داشتە پیش من از یازدە نفر سخن گفت کە در میان آنها نە اسم عزیز زندی و نە اسم میرحاج وجود داشت (صفحەی ٣٣). باز نویسندە ادامە می دهد و می گوید : " مجلەی " روژ نو " در شمارە ١٠ سال اول ( ١ کانون دوم ١٩٦١، صفحەی ٦ در بارەی موسسین " کوملە ژ، ک . ) می گوید : " زمانیکە ارتش انگلستان وارد سنندج شد و ارتش سرخ نیز بە مهاباد و مناطق دیگر کردستان داخل شد حزب آزدایخواه کردستان تصمیم گرفت برنامەی خود را عوض کند ، نە تنها این ، بلکە اسم خود را هم بە (ژ.ک ) تجدید حیات کرد تغییر داد ". حال چە زمانی ارتش انگلیس بداخل سنندج آمدە و کی ارتش سرخ وارد مهاباد شدە "روژ کرد " چیزی ننوشتە اما ما می دانیم کە هر دو ارتش در ماە اوت ١٩٤١ وارد خاک ایران شدند و چنانکە قبلا گفتیم در بارەی " حزب آزادیخواه کردستان " اطلاع چندانی نداریم تنها می دانیم کە این حزب تحت ریاست دکتر عزیز زندی دور و بر سال ١٩٣٩ در منطقەی مکریان تاسیس شدە است . این حزب تا ماە اوت سال ١٩٤١ یعنی زمانیکە ارتش شوروی داخل آذربایجان و شرق کردستان شد هنوز موجودیت داشت زیرا بیانیەای از این حزب باقی ماندە است و در آن آمدن ارتش شوروی را بە کردستان تبریک میگوید کە این نیز در ماە اوت سال ١٩٤١ بودە است. پس از این یکبارە هیچ اسمی از " حزب آزادیخواه کردستان " باقی نماندە است. عبدالرحمن ذبیحی کە خود یکی از موسسین " کوملەی ژ.ک " و مدیر مجلەی "نیشتمان" بودە درسالهای ١٩٥٠ بمن گفت کە گویا بدلیل اینکە عزیز زندی از سوی برخی از همکارانش عنصری "ناپاک" قلمداد شدە است از وی دوری جستەاند و بدین سان " حزب آزادیخواه کردستان " از هم پاشیدە است ... (ضفحەی ٣٠ )
استاد نبز
راجع بە مجلەی " روژ نو " می نویسد : " " روژ نو
" مجلەای ماهانە بود
کە وکیل دعاوی ، جمال شالی در
سلیمانیە منتشر میکرد . اولین شمارەاش در
آپریل ١٩٦٠ و آخرین شمارەی آن کە
شمارە ٦ سال دوم بود در سپتامبر ١٩٦١ انتشار یافت. در مجموع ١٨ شمارە از این مجلە
منتشر شد سپس رژیم عبدالکریم قاسم جلو انتشار آنرا گرفت . روژ نو
یکی از بهترین مجلات کردی بود . قابل ذکر است آن مقالاتی کە در بارەی شرق کردستان در روژ نو منتشر میشدند ، اکثرا بقلم آن کردهای
متواری بود کە پس از کودتای قاسم در ١٤ ژوئیەی ١٩٥٨ فرار کردە بە سلیمانیە آمدە
بودند. مانند اسماعیل اسحاقی [ عبداللە
اسحاقی درست است] ( احمد توفیق ) کە یکی
از سران فعال حزب دمکرات کردستان در اواخر سالهای ١٩٥٠ و اوائل سالهای ١٩٦٠ و یکی از دشمنان سرسخت قاسملو بود ".
در پی نوشت ٩٠ کتابش استاد نبز در بارەی عزیز زندی می گوید : " دکتر عزیز زندی اصالتا از خانوادەی کرد کرماشانی بود ، زمانی با جهانگردی کە راهش بە کردستان افتادە بود بە اروپا رفتە بود و در آنجا مدرک دکترا گرفتە بود . آن انجیل هائی کە از طرف میسیونرها پنجاە سالی قبل از این منتشر شدەاند ترجمەی عزیز زندی هستند . عزیز زندی پدر میدیا زندی همسر خوانندەی پر آوازەی کرد ، بهشت جای حسن زیرک بود. ( صفحات ٦٩ و٧٠ ) . همچناکە در متن مقالە دیدیم بخشی از دادەهای استاد در بارەی عزیز زندی از بن نادرست است.
در پی نوشت ٩٠ کتابش استاد نبز در بارەی عزیز زندی می گوید : " دکتر عزیز زندی اصالتا از خانوادەی کرد کرماشانی بود ، زمانی با جهانگردی کە راهش بە کردستان افتادە بود بە اروپا رفتە بود و در آنجا مدرک دکترا گرفتە بود . آن انجیل هائی کە از طرف میسیونرها پنجاە سالی قبل از این منتشر شدەاند ترجمەی عزیز زندی هستند . عزیز زندی پدر میدیا زندی همسر خوانندەی پر آوازەی کرد ، بهشت جای حسن زیرک بود. ( صفحات ٦٩ و٧٠ ) . همچناکە در متن مقالە دیدیم بخشی از دادەهای استاد در بارەی عزیز زندی از بن نادرست است.