زندگی و کار بر لبه استعمار داخلی: اقتصاد سیاسی کولبری در رۆژهەڵات
زندگی و کار بر لبه استعمار داخلی:
ترجمە: خوشناو قاضی
چکیده
این
مقاله با تحقیق در مورد کولبری (کار مرزی)، به سیاست دولت برای توسعهزدایی (یا
استعمار داخلی) مناطق کردنشین ایران (معروف به رۆژهەڵات) میپردازد. در حالی که
کولبری خطرناکترین شکل کار است، این کسب و کار بە یک فرصت شغلی غالب برای کردهای
رۆژهەڵات در دهه گذشته تبدیل شده است. در ایران هیچ قانون مصوبی برای مجازات
کولبری وجود ندارد اما این كارگران پیوستە جان خود را از دست میدهند – بە واسطە
تیراندازی و پرت کردن از ارتفاعات توسط نیروهای دولتی، قدم گذاشتن بر میادین مین و
غیرە. با وجود فاجعەای بە این گستردگی، حتی یک مقاله علمی برای بررسی این پدیدە بە
رشتە تحریر درنیامدە است. مطالعە ما با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، بە تجزیە و
تحلیل دادههای موجود به همراه مصاحبههای تفصیلی با ٢٠ نفر که در حال حاضر در بخش
کولبری مشغول به کار هستند میپردازد تا این پدیده مورد مطالعه را متناسب با زمینە
آن بە بهترین روش بررسی کند. یافتههای ما نشان میدهد که کولبری نتیجه مستقیم سیاستهای
تکاتنیکی- تکمذهبی مربوط بە توسعه است کە جزیی لاینفک از استراتژی این دولت پارسی-شیعی
در کردستان است. بنابراین، کولبری بیشتر پدیدهای سیاسی است تا اقتصادی.
کلید
واژهها
اقتصاد
آپارتاید، کولبری، کردستان، روش تحقیق ترکیبی، دولت پارسی-شیعی[3]
١-
مقدمە
پابلو
گونزالس کازانووا در تحقیق خود استعمار داخلی را اینگونە توصیف میکند:
"حکومت یک گروه نژادی ... بر سایر گروههای اتنیکی که در مرزهای محروسە یک
کشور واحد زندگی میکنند" (صفحه ١٣٢-١٣٠). کازانووا این مفهوم را در بستر
جوامع چند اتنیکی به کار گرفتە است. بنابراین، برای او، روابط استعماری داخلی
لزوماً محدود به استعمار اقتصادی نیست (لاو، ١٩٨٩، صفحات ٩٠٧-٩٠٦). آندره گوندر
فرانک با الهام از کازانووا اظهار داشت که استعمار داخلی نوعی "توسعه نابرابر"
است و بیانگر روابط ساختاری نابرابری است کە در "کلان شهر و اقمار آن"
یا در روابط "مرکز-پیرامون" خود را نشان میدهد (فرانک، ١٩٧١). استعمار
داخلی به عنوان یک ابزار تحلیلی، توسط بسیاری از محققان به ویژه در بستر آمریکای
لاتین و ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته است (مارکارد، ١٩٥٧؛ پکهام، ٢٠٠٤؛
پورتز و باخ، ١٩٨٥).
استعمار
داخلی در ایران از طریق توسعهزدایی مداوم مناطق غیرشیعه و غیرفارس موجب ایجاد روابط
داخلی مرکز-پیرامون شده است[4].
در منطقه کردنشین - موضوع مطالعه ما – روابط نامتقارن و نابرابر سیاسی، اقتصادی و
فرهنگی بە واسطە شکلگیری جوامع حاکم در مقابل جوامع غیر حاکم، امنیتیشدن شدید و
توسعهزدایی، که بسیار کم مورد مطالعه قرار گرفته است، تداوم یافته و همیشگی شدە
است[5]. سیاستهای
امنیتیکردن و توسعەزدایی دولت مولد وضعیتی شدە است که تنها میتواند به عنوان
اقتصاد آپارتاید شناخته و توصیف شود. این وضعیت به نوبه خود موجب خلق پدیدە کولبری در ده سال گذشته شدە است.
کولبری
در زبان کردی به کار مرزی (کارگران جوان و پیر) اطلاق میشود که در آن افرادی کە
کولبر نامیدە میشوند اقدام بە حمل کالا بر شانەهای خود و عبور از مرزهای ایران،
عراق و ترکیه میکنند (بە بوزکالی، ٢٠١٩ مراجعه کنید). این یک کار بسیار خطرناک و
دارای ریسک بالا است زیرا کولبرها به طور مرتب توسط نیروهای مسلح ایرانی مورد هدف گلولە
قرار میگیرند یا بە علت سقوط از صخرهها و ارتفاعات کوهستانی، قدم گذاشتن بر
میادین مین و قرار گرفتن در معرض سرمای شدید جان خود را از دست میدهند (به گزارش
تلویزیون بی.بی.سی مراجعه کنید[6].) کولبری
بە عنوان یک پدیدە نشانگر توسعهزدایی استقراریافتە در کردستان است که خود محصول
جانبی شرایط امنیتی استثنایی است کە توسط خود دولت ایجاد شدە است. کولبری نشانه
وضعیت استثنایی سیاسی-اقتصادی است (بنگرید بە آگامبن، ٢٠٠٣) یا آنچه کە مودیمبە،
در مفهوم عمومیتر، آن را "ساختار استعمارگرانه" مینامد، که باعث
دوگانگیهای پارادایمی مانند "اقتصادهای معیشتی در مقابل اقتصادهای بسیار
مولد" میشود. (١٩٨٨، صفحە ١٧). پارادایمهای اقتصادی دوگانه مشابه در ایران
کولبری را
به وجود آورده که بیانگر نوعی آپارتاید اقتصادی در کردستان است[7].
کولبری
پویایی و نیروی درونی بنیادین اتنیکی- فرهنگی و ناهمخوانی اقتصادی و سیاسی ناشی از
آن را در ایران نشان میدهد، جایی که ملیت اتنیکی مسلط شیعه، تمامی انواع و اشکال
قدرت و ابزار تولید را در انحصار خود گرفتە است. به نظر نمیرسد که در رۆژهەڵات،
روابط اقتصادی پایه و اساس ساختار سیاسی-اجتماعی باشد. چنین روابطی نمایندگی سیاسی،
توزیع منابع و مشارکت همگانی را تعیین نمیکنند. در عوض، عامل تعیین کننده حاکمیت مردمی
(پاپلیولر) یا به عبارت دقیق فقدان آن است. این نابرابریها توسط شکافهای اتنو-زبانی
و مذهبی بە پیش راندە شدە و جا انداختە میشوند. بنابراین کولبری، نتیجه نظام سیاسی
و استعمار داخلی است که توسط جمهوری اسلامی ایران و بدنهٔ فارس-شیعە حکومت به
کردها تحمیل شده است.
وضعیت
حقوقی کولبری نامشخص است زیرا این ابهام در خدمت سیاستهای کلی کنترل و همگونسازی
دولت در کردستان است. اگرچه کولبرها اغلب کارت کولبری همراه دارند اما پذیرش یا رد
آنها بر عهده گشت مرزی ایران است. اغلب اوقات همین گشتهای مرزی به دلیل حمل و نقل
مرزی کالا بە کولبرها شلیک میکنند. بنابراین، اینکە نحوە برخورد با کولبرها بە
طور کامل در اختیار این نگهبانان مرزی است و آنها دلبخواهانە و خودسرانه اقدام میکنند
نشاندهندە یک نمونه بارز وضعیت استثنائی است: وضعیتی نه کاملاً قانونی و نه
کاملاً مجرمانە. این وضعیت حاکی از زندگی اقتصادی آستانەای کردها است که در آن
واحد هم قابل تحمل است و هم متضمن مرگ. در حالی که جمهوری اسلامی ایران دیگر مرزها
را برای تجارت بینالمللی نسبتاً باز نگه میدارد، به طور دلبخواهانە کُردهایی را
که بە عنوان تنها وسیلە امرار معاش و برای کسب یک روزی مختصر و بخورنمیر کالاهایی بر
شانە خود حمل میکنند، به قتل میرساند. لازم به ذکر است که در اینجا، ما استعمار
داخلی را با آنچه کە سارا روی آن را "توسعهزدایی" نامیده است
برابر در نظر گرفتەایم: فرایندی که از طریق آن یک قدرت مسلط استراتژیهایی بازدارندە
را عامدانە برای "جلوگیری از توسعه اقتصاد داخلی و اصلاح ساختاری" اتخاذ
میکند. (روی، ١٩٩٥، صفحە ٦؛ یادیرگی، ٢٠١٧). چنین سیاستهای توسعهزدایانەای در
مناطقی مانند کردستان- کە اتنو-ملتی غیر خودی در آن زندگی میکنند، اجرا میشود. دولت،
کردستان را به عنوان یک منطقه امنیتی در نظر گرفته و از لحاظ تاریخی مجموعە قوانین
مختلفی را در آن بە اجرا گزاردە است. سیستم حقوقی و قضایی مرکز - که برخاستە از
قدرت حاکم و مسلط غیر کردی است، همواره با هر نماد و نشانه حاکی از کرد بودن به
عنوان تهدیدی امنیتی برخورد کرده است (نفیسی، ٢٠١٢، صفحە ١٠٢). کردها به دلیل
تفاوت زبانی و مذهبی در معرض اقدامات تنبیهی بینظیری از نظر اقتصادی، اجتماعی،
سیاسی و فرهنگی قرار گرفتهاند[8].
بنابراین، باید به کولبری بە عنوان یک استراتژی هوشمندانە دولت نگاە کرد کە بە
خوبی برنامەریزی شدە است و نشاندهنده نابرابریهای ساختاری و سیاستهای تک-اتنو-مذهبی
توسعه است کە توسط دولت فارسی-شیعی ایران برای جلوگیری از بروز هرگونه شکل و میزانی
از حاکمیت کردها اتخاذ شدە است.[9]
نخبگان
اتنو-ملت حاکم بە اینگونە سیاستهای توسعهزدایانە دولت یا آنچه کە محقق فارس
مهرداد بروجردی آن را سلطه بر غیر فارسها مینامد، مشروعیت بخشیدهاند (بروجردی،
١٩٩٨، صفحە ٤٣). دولت در تلاش است تا هویت پارسی را بر كل کشور یا آنچه كه آنها
"ملت" مینامند تحمیل كند. چنین شرایطی منجر به ایجاد جامعەای شده است
که باید یا داوطلبانه و یا بە زور فارسی شود[10].
چنین رویکردی در مقابل مقاومت غیرفارسها در برابر دولت، راه را برای پاکسازی
خشونتآمیز دولت در مناطق غیرفارس هموار کرده و بە سیاستهای تک-اتنو-مذهبی
مربوط بە توسعە که کولبری یکی از آنها است مشروعیت بخشیده است. به همین دلیل است
که باید کولبری را به
عنوان نتیجه مستقیم فارسیکردن استعماری تلقی کرد که موجب سلب داراییهای زندگی،
محرومیت از زندگی انسانی و بە حاشیە راندن کردها شده است[11].
قبل
از اینکه بیشتر وارد این بحث خطیر شویم، باید توجه داشته باشیم که در بخشهای بعدی
ابتدا متدولوژی خود را توضیح میدهیم. سپس ما شرایط سیاسی - اقتصادی و تاریخی را
که باعث بوجود آمدن کولبری شده است، تحلیل خواهیم کرد. و از طریق بحث در مورد سیاستهای توسعهزدایی
دولت، امیدواریم که نشان دهیم کولبری جلوهای
از نوعی آپارتاید اقتصادی است که به نحوی با آپارتایدی کە در آفریقای جنوبی وجود
داشت، قابل مقایسه است. سرانجام،
یافتههای خود را ارائه خواهیم داد و بر اساس مصاحبههای خود با کولبرها وضعیت
آنها را از طریق روایتهای خودشان به تصویر میکشیم.
٢- گردآوری
دادەها و روش تحقیق
ما
در این مطالعە از رویکرد تحقیقی روشهای ترکیبی استفاده میکنیم که به ما امکان میدهد
تا از ترکیبی از دادههای کمی و کیفی و استنتاجها استفاده کنیم[12]
(تشکری و تدلی، ٢٠٠٣). در
این فرایند، ٢٠ کولبر به طور چهره به چهره و بصورت آنلاین مورد مصاحبە قرار گرفتند.
بخشی از دادههای کمی ما در مورد پدیدە کولبری تا حدودی از سازمان هنگاو و کولبر نیوز
(گروە تلگرامی کولبر بە آدرس (https://t.me/Kolbarnews) جمعآوری
شده است[13]. ما
دادههای جمعآوری شده توسط سازمانهای مختلف حقوق بشری و دیگر فعالین را با منابع
دیگری مانند گزارشهای محلی و تحقیقات اتنیک نگاری خودمان مقایسە و بررسی متقابل
کردەایم. جدول (١) نتیجە این فرآیند جمعآوری دادهها را نشان میدهد (همچنین به
شکل (١) مراجعه کنید).
جدول (١) کولبرهای مجروح یا کشتەشدە (٢٠٢٠-٢٠١٥)
|
|
|
سال
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
2015
|
2016
|
2017
|
2018
|
2019
|
2020
|
جمع کل
|
رویداد
|
زخمی
|
مقدار
|
19
|
49
|
148
|
226
|
178
|
16
|
636
|
|
|
٪ در رویداد
|
3.0%
|
7.7%
|
23.3%
|
35.5%
|
28.0%
|
2.5%
|
100.0%
|
|
|
٪ در سال
|
27.1%
|
52.7%
|
62.7%
|
64.2%
|
70.1%
|
80.0%
|
62.0%
|
|
|
٪ کل
|
1.9%
|
4.8%
|
14.4%
|
22.0%
|
17.4%
|
1.6%
|
62.0%
|
|
کشتە
|
مقدار
|
51
|
44
|
88
|
126
|
76
|
4
|
389
|
|
|
٪ در رویداد
|
13.1%
|
11.3%
|
22.6%
|
32.4%
|
19.5%
|
1.0%
|
100.0%
|
|
|
٪ در سال
|
72.9%
|
47.3%
|
37.3%
|
35.8%
|
29.9%
|
20.0%
|
38.0%
|
|
|
٪ کل
|
5.0%
|
4.3%
|
8.6%
|
12.3%
|
7.4%
|
0.4%
|
38.0%
|
جمع کل
|
|
مقدار
|
70
|
93
|
236
|
352
|
254
|
20
|
1,025
|
|
|
٪ در رویداد
|
6.8%
|
9.1%
|
23.0%
|
34.3%
|
24.8%
|
2.0%
|
100.0%
|
|
|
٪ در سال
|
100.0%
|
100.0%
|
100.0%
|
100.0%
|
100.0%
|
100.0%
|
100.0%
|
|
|
٪ کل
|
6.8%
|
9.1%
|
23.0%
|
34.3%
|
24.8%
|
2.0%
|
100.0%
|
شکل
(١) کولبرهای زخمیشدە یا کشتەشدە (٢٠٢٠-٢٠١٥)
برای
اینکە از حداکثر معیار پراکندگی و تنوع در مصاحبههای خود اطمینان حاصل کنیم نمونههایی
از گروههای سنی مختلف، وضعیت اجتماعی، سالهای کار به عنوان کولبر و شهرهای محل
اقامت انتخاب کردەایم. مصاحبهشوندگان ما از شش شهر مرزی کردستان هستند کە کولبری در
آنها رواج بیشتری دارد: سردشت، پیرانشهر، مهاباد، اشنویە، بانه و مریوان (به جدولهای
٢ و ٣ مراجعه کنید).
جدول
(٢) مشخصات جمعیت شناسی مصاحبەشوندگان
|
تعداد
نمونە
|
حداقل
|
حداکثر
|
حد وسط
|
سن
|
20
|
22
|
74
|
35.80
|
تعداد فرزندان
|
20
|
0
|
6
|
1.55
|
سالهای تحصیل
|
20
|
5
|
22
|
12.75
|
سالهای اشتغال بە کولبری
|
20
|
1
|
15
|
4.85
|
وضعیت تاهل
|
متاهل ٩ نفر
|
مجرد ١١ نفر
|
|
|
تعداد نمونەهای معتبر
|
20
|
|
|
|
جدول
(٣) کلمە عجم (بە معنی غیرکرد)، شیعە و سنی در زمینە متن
نام سند
|
زمینە
|
کلمات کلیدی
|
زمینە
|
کولبر بانە شمارە ١
|
بگویند ایست و بعد شلیک میکنند
|
عجمها
|
بزرگترین خطر این است کە
|
کولبر مهاباد شمارە ٦
|
نمایندگان ما هموارە وعدە توخالی میدهند، وعدە توخالی
|
عجمستان
|
برخلاف
|
کولبر پیرانشهر شمارە ١٠
|
ما بیچارە هستیم
|
عجمها
|
همە چیز دادە میشود بە
|
کولبر سردشت شمارە ١٧
|
بە آسانی میتوانید کار پیدا کنید
|
عجمستان
|
منطقە ما عمدا" محروم شدە و در
|
کولبر بانە شمارە ٢
|
بە ما شلیک میکنند
|
عجمها
|
یا مین منفجر میشود یا
|
کولبر پیرانشهر شمارە ١٢
|
کارت ملی ما و ...
را ضبط میکنند
|
عجمها
|
برای هر بار ٧٠ هزار تومان میگیریم و
|
کولبر اشنویە شمارە ٢٠
|
قرار گیرید، در ترس همیشگی زندگی میکنیم
|
عجمها
|
ممکن است دستگیر شوید یا مورد تیراندازی
|
کولبر مهاباد شمارە ٥
|
استخدام نمیشوند
|
سنیها
|
کارگران کرد یا
|
کولبر پیرانشهر شمارە ١٣
|
نزدیک میشوید فقر و محرومیت شروع میشود
|
سنیها
|
وقتی بە منطقە کردنشین
یا منطقە
|
برای
تجزیه و تحلیل مصاحبهها، ما آنها را به انگلیسی ترجمه، رونویسی و ویرایش كردیم و
در نرم افزار MAXQDA کە یکی از نرم افزارهای عالی برای کدگذاری و
تحلیل دادههای کیفی است، وارد كردیم. روش تحلیلی دادهها با استفاده از نظریه زمینهای به
منظور تجزیه و تحلیل سیستماتیک دادهها و تولید نظریهای معتبر از تجربیات زندە و
روایتهای شخصی بە آن صورت که در مصاحبهها منعکس شده بود، انجام شدە است (گلاسر و
اشتراوس، ٢٠٠٠). "زندگی بر لبه"
به عنوان مقولە هسته تعیین شد که به عنوان "گشتالت تحلیلی" عمل میکند، و تجارب عملی
کولبرها از کار و زندگی را بە هم نزدیک مینماید[14].
مقاله
خود را با بحثی نسبتا" گسترده در مورد ظهور کولبری و بافت اجتماعی-سیاسی و
اقتصادی آن آغاز خواهیم کرد. بخش باقیمانده مقاله شامل تعدادی بخش است که در کل
تلاشی برای ترسیم تصویری از شرایط کولبری است کە از طریق روایتهای خود کولبرها و
تجربههای زندە آنها انجام میشود.
٣-
اقتصاد خزندە آپارتایدی و ظهور
کولبری
کولبری یک
پدیده نسبتاً جدید است. در حالی که شکل کلاسیک قاچاق در مناطق مرزی دارای سابقه
طولانی است، کولبری بە شکل فعلی خود چند دهه بعد از انقلاب اسلامی ١٩٧٩ همەگیر
شد. " تنها سه هفته از ورود [خمینی] به تهران در اول فوریه ١٩٧٩ گذشتە بود، کە
درگیری بین انقلابیون اسلامگرا و کردها آغاز شد" (الینگ، ٢٠١٣، صفحە ٤٧). بلافاصلە
پس از بازگشت خمینی کردها با اقدامات نظامی تمام عیار روبرو شدند، شهرهای کردنشین
در محاصره قرار گرفتند، و غیرنظامیان کرد قتل عام شدند[15]. "فتح کردستان[16]"
طلیعەدار دوره جدیدی از محاصره سیاسی و نابودی اقتصادی شد و به زودی با وقوع جنگ
ایران و عراق (١٩٨٨-١٩٨٠) تشدید شد. "حدود پنجاە هزار کرد در سالهای ١٩٨٨-١٩٧٨
جان خود را از دست دادند که این رقم شامل
جنگ ایران و عراق نیز میشود" (الینگ، ٢٠١٣، صفحە ٤٨). این جنگ که به تحکیم پایەهای رژیم کمک کرد، بهانه ای شد
برای نظامیسازی بیشتر کردستان و تبدیل آن به منطقه جنگی. نظامیسازی هم به نوبه
خود پروژههای استعماری تغییر بافت جمعیتی (از طریق
پروژههای نظامی و شهرکسازی)، مصادرە زمینها، انتقال آب، تسلط فرهنگی و تشدید
توسعه اقتصادی برپایە اتنو-مذهب واحد را تسهیل کرد.
کردها برخلاف جامعه حاکم فارس، بطور منظم به حاشیه رانده شدهاند. اقدامات
و رویە جمهوری اسلامی ایران از بعضی جهات ماهرانە، شبیه به رژیم آفریقای
جنوبی در زمان آپارتاید است. اتنو-ملت فارس-شیعه با استفاده از "بازی مضاعف
حاکمیت" گفتمان تعلق بە ملت را فرموله میکند، اصول و چهار چوب جامعه اخلاقی
را تعیین میکند و از همین گفتمان گنجاندن، استفاده میکند
تا بە اصطلاح «اشرار کرد» را از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و حقوقی بە حاشیە براند[17]. بە
حاشیه راندن جامعه کُرد غیر مسلط و غیرمستقل، و بە نظم درآوردن خلع ید و سلب داراییهای زندگی، یادآور سیاستهای قانونی
رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی است.
در آفریقای جنوبی، هسته اصلی سیاستهای آپارتاید بر اساس قوانین
تبعیضآمیز مالکیت، دسترسی به منابع و تصرف املاک بنا شده بود (لاونبرگ، ١٩٨٩؛
ویلیامز، ١٩٨٩، ص ١٢١). در کردستان، سیاستهای توسعهزدایانە سیستماتیک جمهوری
اسلامی ایران شبیە استراتژیهای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی است کە بر اساس خلع
مالکیت و خلع ید جامعه سیاه پوست بنا شدە بود. جمهوری اسلامی ایران با جدیت در حال
نابودی كشاورزی، ممانعت از پرورش حیوانات، تخلیە جمعیت و کاهش نفوس مناطق روستایی
از طریق ساخت سدهای عظیم و انتقال منابع طبیعی (به عنوان مثال، آب و مواد اولیە)
به مناطق غیركرد شیعهنشین است. چنین استراتژیهایی نشانگر برنامه جمهوری اسلامی
برای تغییر و تحول اساسی در رۆژهەڵات و پیچیدهتر شدن معیشت كردها در آن طرف مرز
(در حکومت اقلیم کردستان) است. در حالی که دولت اسلامی سایر مرزهای ایران را برای تجارت
بینالمللی نسبتاً باز گذاشتە است، اما از طریق امنیتیسازی کردستان فعالیتهای
اقتصادی این منطقە را با دشواری مواجە کرده و با کسانی که از توان بدنی خود برای
کار در مرز مایە میگذارند، چنین با خشونت برخورد میکند.
در ایران، محرومسازی و بە حاشیەراندن کردها با قانون اساسی پشتیبانی
میشود. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران غیر شیعیان را از تصدی مناصب کلیدی دولت
مانند مقام ریاستجمهوری (مادە ١١٦ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) باز میدارد[18].
آنها نمیتوانند در انتخابات ریاستجمهوری کاندید شوند. آنها همچنین نمیتوانند
عضو کابینه، شورای امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان قانون اساسی یا
مجلس خبرگان شوند. در چهار دهه گذشته، حتی بە یک کرد هم اجازه داده نشده است که در
مناصب مهم تصمیمگیری کشور ایفای وظیفه کند (به بروجردی و رحیمخانی، ٢٠١٨ مراجعه
کنید). بوروکراسی دولتی، قوانین و سازمانها همه بر اساس محرومسازی و بە حاشیە
راندن جوامع غیرشیعه و غیر فارس (مثلاً کردها) شکل گرفته و بنیان نهادە شدەاند.
کردها اجازه تصدی مناصب کلیدی اطلاعاتی و نظامی را
هم ندارند.
جمهوری
اسلامی ایران یک دولت معتقد بە تبعیض و تفکیک نژادی و مذهبی است که سیاستها و
قوانین آن براساس مقررات خاصی در قانون اساسی بنا شده است کە از نهاد تک-اتنو-مذهبی مطلق در جامعە پاسداری میکند.
تبعیض علیه کردها که دارای مناصب اداری و حکومتی پایینتری هستند، در قانون اساسی ایران تصریح نشده است. با این وجود، همه این انتصابات
تبعیضآمیز و بە حاشیە راندن رسمی و نهادی، با ماهیت و روح قانون اساسی ایران
مطابقت تام دارند، زیرا همین قانون الزام دارد کە تنظیم و ادارە کشور و جامعه بر
اساس دو ستون هویت رسمی انجام شود: اسلام شیعه و فارسگرایی. به عبارت دیگر، قانون
اساسی "نظمی حقوقی-سیاسی ایجاد میکند که اساساً برای همه غیر شیعیان تبعیضآمیز
است" (الینگ، ٢٠١٣، ص ٥١). اتنو-طبقە حاکم فارس نیز همواره سیاست و هویت کرد
را به عنوان تهدیدی برای تمامیت ایرانی کە در ذهن خود تصور میکنند تلقی کردهاند
(بروجردی، ١٩٩٨). اتنو-ملت حاکم تلاش میکند تا کردستان را قبیلهای و طایفەگرا
کند و از تماس آن با مدرنیته کاپیتالیستی ممانعت نماید و همزمان، خواست و
مطالبات کردها را به عنوان نشانهای از "عقبماندگی منطقهای" اعلام کند.
در طول جنگ ایران و عراق، شهرهای کردستان تحت حملات هوایی و بمباران
مداوم قرار گرفتند. در نتیجه، پرورش دام - یکی از ستونهای اصلی اقتصاد روستایی رۆژهەڵات
- عمدتاً از بین رفت. فضاها و زمینهای قابل توجهی مانند مزارع، باغها (میوە و
انگور) و مراتع روستایی از فعالیت اقتصادی کشاورزی و دامداری بازماند و به میادین
مین تبدیل شدند (جدول 4 را ببینید). در طول جنگ، رژیم میلیونها مین زمینی کاشت-
بیش از ١٦ میلیون از آن هنوز هم بدون نقشە مشخص باقی ماندهاند - کە شیوههای سنتی
کشاورزی و پرورش دام را مختل نمودە است. در حالی که دولت زندگی اقتصادی روستایی
کردستان را ویران نمود، هیچ سرمایهگذاری در زیرساختها و یا ایجاد فرصتهای شغلی
جایگزین در مناطق دیگر کردستان انجام نداد. دولت برای جبران بیکاری ناشی از جنگ، حتی
برای اشتغال در "بخش دولتی" هم سیاست بومیگزینی را دنبال نکرد و درست
برعکس عمل نمود. دولت مشاغل "بخش دولتی" را در اختیار كردهایی قرار داد
کە با دولت در اجرای پروژههای توسعەطلبانە دولتی همکاری میکردند. رژیم در چهار
دهه گذشته - به بهانه "وضعیت امنیتی استثنایی" مانع توسعه اقتصادی و صنعتی
در کردستان شدە است. مدرکی کە برای این واقعیت وجود دارد این است که در تمام منطقە
کردنشین آذربایجان غربی تنها یک کارخانه قند وجود دارد که در سال ١٩٦٨ ساخته شده است[19].
دولت از گفتمان "وضعیت امنیتی" در کردستان بە دو هدف استفاده کرده است:
(الف) تا کنترل غیر کردها را گسترش و تقویت کند و کردبودن و مظاهر آن را از نظر
جغرافیایی و سیاسی در هم بشکند و (ب) منابع طبیعی منطقه کردنشین را بە مناطق غیر
کرد انتقال دادە و سیاستهای توسعهزدایی خود در کردستان را بە پیش برد. سیاستهای دولت در
کردستان در این مفهوم نیز قابل مقایسه با سیاستهای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی
است، که در آن دولت ائتلافی سال ١٩٣٤ با معرفی و اجرای سیاستهای احتیاطی و کنترل
شغلی، اساس سیستم آپارتاید را پایهگذاری کرد (نگاه کنید به لوندال، ١٩٩٢، صفحات
١٦٧-١٦٦). این سیاستها اساسی شد برای توزیع تبعیضآمیز منابع، خلع ید و مالکیت
کشاورزان سیاهپوست و کاهش دستمزدها و نابودی کشاورزی سیاهان. در آفریقای جنوبی
چنین سیاستهایی سیاهان را به نیروهای کارگری غیرماهر و نیمه ماهر با دستمزد ارزان
تبدیل کرد که سرانجام جذب مناطق صنعتی متعلق بە سفیدپوستان شدند (جونز و مولر، ١٩٩٢،
صفحە ١٨٣). به همین ترتیب، سیاستهای توسعهزدایی، خلع ید و سلب مالکیت استعماری جمهوری
اسلامی ایران سه نوع نیروی کار ارزان و غیر ماهر را بە وجود آوردە است: مهاجران،
کارگران فصلی و موضوع مطالعه ما: کولبری (نگاه کنید به، خانی و ضرغامی، ٢٠١٣؛
محمدی، ٢٠١٥.)
جدول
٤. تعداد قربانیان مینهای زمینی (٢٠٠٣-١٩٨٨) منبع: انفجار مین و تلفات انسانی (٢٠٠٦).
تهران: پژوهشکدە مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، ٧٧.
استان
|
تعداد
|
درصد
|
کردستان (استان)
|
٨٨٩
|
٩.٢٣
|
ایلام
|
٥٩٦
|
١.١٦
|
خوزستان
|
٤٥١
|
١.١٢
|
کرمانشاه
|
١٢٧٣
|
٣.٣٤
|
آذربایجان غربی
|
٤٩٤
|
٣.١٣
|
نوار مرزی
|
١٠
|
٣.٠
|
جمع کل
|
٣٧١٣
|
١٠٠
|
دولت از جنگ ایران و عراق برای گسترش زیرساختهای نظامی خود و
اشغال تمام شهرها و روستاهای کرد با تمام امکانات نظامی استفاده کرد. شهرها و روستاهای
کردستان "بە شدت نظامی شدە و در عین حال مردم غیرنظامی در معرض بمباران کورکورانە
قرار گرفتند، تلفات شدیدی متحمل گردیدند و برخی مناطق بە سرعت خالی از سکنە شدند"
(الینگ، ٢٠١٣، ص ٥٤)[20].
در حالی که بخشهای قابل توجهی از زمینها و فضاهای شهری و محیط اطراف آنها برای
گسترش مراکز نظامی اختصاص یافته بود، مردم به دلیل کمبود امکانات پزشکی مجبور
بودند برای هرگونه درمان درست و کارآمد به مراکز استانهای کردنشین مراجعە کنند.
در همین حال، روند نظامیسازی دولتی به طور چشمگیری باعث کاهش فعالیتهای دامداری
و کشاورزی شد. رژیم با گسترش میادین مین و ممنوعیت تحرک کشاورزان برای انجام
کارهای کشاورزی در اراضی دوردست، فلاکت بیشتری به مردم کردستان تحمیل کرد. هدف از
این کار قطع روابط حیاتی و زیستی بین مردم مناطق روستایی و
مبارزان کرد بود. بە این ترتیب، رژیم از طریق سرمایهگذاری اقتصادی و مکانی در
زیرساختهای نظامی و تروریزم اکولوژیک (بومشناختی)، نابودی اقتصاد مناطق کردنشین
را تسریع کرد.
از
اوایل دهه ١٩٨٠، نیروهای مسلح دولتی زندگی عمومی کردها، فرهنگ قانونی آنها و سرمایەگذاری
در زیرساختهای غیرنظامی را تعیین و مشخص کردهاند و در عین حال در برابر اقدامات
خود بسیار کم و بە ندرت مسئول و پاسخگوی مردم
بودەاند. در طول سه دهه گذشته، "جمهوری اسلامی تمام شهرهای کردستان را به یک
پادگان نظامی بزرگ" تبدیل کرده است (به گزارش رادیو فردا مراجعه کنید[21]).
در حال حاضر، پرسنل نظامی فارس و شیعه ٢ تا ٣ درصد از جمعیت هر شهر کردستان را
تشکیل میدهند. این علاوه بر این واقعیت است که بیش از ٥٠٪ کارمندان اداری و دولتی
از غیر کردها/غیر سنیها تشکیل شده است. حضور دولت در کردستان بیشتر به شکل نظامی و
لشکری است. غالباً، مناطق كردستان "از طریق پایگاههای نظامی و طبق قانون
نظامی اداره میشوند و سرمایه گذاری اقتصادی غالباً بر توسعە زیرساختهای نظامی
متمرکز شده است. از آنجا که روابط محلی کردها با مقامات مرکزی اغلب از طریق
نمایندگان نظامی حکومت انجام میشد، این شرایط باعث شد احساس تحت اشغال بودن در
بین [کردها] تقویت شود (الینگ، ٢٠١٣، ص ٥٤). نیروهای مسلح دولتی درست مانند
نیروهای اشغالگری عمل میکنند کە یک کشور دیگر را بە تصرف درآوردەاند و دائماً
شبکههای امنیتی و نظارتی خود را گسترش میدهند. آنها از طریق استراتژیهای برنامهریزی
شده توسعەطلبانە، شیعهگری و فارسیگری را گسترش دادە و مظاهر و جلوههای نمادین، مادی
و فیزیکی کردبودن را روز بە روز کاهش میدهند.
سیاستهای تبعیضی و تفکیکی جمهوری اسلامی ایران محدود به موارد فوق
نمیشود. دولت از تمام توان نظام آموزشی خود برای گسترش شیعەگری و فارسیگری و پیشبرد
توسعهزدایی تک اتنیکی و تک مذهبی در كردستان استفادە میكند. محققان آپارتاید
آفریقای جنوبی به ما اطلاع دادند که سیاست آپارتاید به سیستمهای آموزشی جداگانهای
نیاز داشت و بە گونەای طراحی شده بود تا آموزش مختصری در حد کسب مهارتهایی کە
سفیدپوستان نیاز داشتند برای سیاهان فراهم کند.(لیپتون، ١٩٦٨، ص ٢٤). به همین نحو، سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی
ایران آموزشی درجە دوم ارائە دادە و عاری از بومیگزینی است. جمهوری اسلامی ایران
-از طریق نظام فرهنگپذیری استعماری خود- یک سیاست آموزشی دو بخشی را دنبال کرده
است. (الف) استراتژی بومیزدایی آن مردم
محلی را از کار در مؤسسات دولتی، مدارس و دانشگاهها باز میدارد و شیعیان و فارسهای
غیر محلی را جایگزین آنها میکند. در بعضی از استانهای غیرشیعه تا ٨٠ درصد از
آموزگاران از افراد غیرمحلی و غیر بومی تشکیل شدهاند (بنا بە گزارش سرویس جدید
دویچه وله[22]).
حق با ایلینگ است که اظهار میدارد: "زیرساختهای
اداری به گونهای تنظیم شدە است تا اهل سنت در هیچ استان اکثریت کارمندان را تشکیل
ندهند. "(٢٠١٣، صفحه ٥١). بومیزدایی نرخ بیکاری افراد محلی را افزایش میدهد
و بتدریج کارمندان و کادرهای آموزشی بومی جای خود را بە غیربومیها میدهند. (ب) قطببندی
آموزش عالی استراتژی دیگری است که پذیرش دانشجویان کرد را در مؤسسات آموزشی خارج
از مناطق خود ممنوع میکند[23]. آنها در حالی با چنین
محدودیتهایی مواجە میشوند که
سیستم آموزش عالی ایران فارسی محور و تقریباً همه دانشگاههای معتبر و صاحب نام
ایران در شهرهای مرکزی مانند تهران قرار دارند. ورود به مؤسسات آموزشی هیچگاە برای دانشجویان کرد آسان نبوده است (نگاه کنید به سرخ، ٢٠٠٧).[24]
در حالی که مؤلفه اول سیاست آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران حذف
فرصتهای شغلی محلی برای کردها و سنیها است، دومین مولفە ممانعت از تحصیل
دانشجویان کرد در خارج از مناطق آموزشی منطقە آنهاست.[25]
فارسیسازی استعماری از قبل زمین بازی را برای غیرفارسها ناهموار کردە است. این نظام،
آموزش بە زبانهای غیر فارسی را ناممکن کردە است و بنابراین توانایی دانشآموزان
کرد برای رقابت با دیگر دانشآموزانی کە زبان مادری فارسی دارند را کاهش میدهد.
همچنین، امنیتیسازی دولت دانشآموزان كرد را در معرض رژیم شدید نظارتی قرار میدهد.
در بخش آموزش و پرورش، چندین سازمان امنیتی خاص وجود دارد که هریک از آنها وظیفه
دارند دانشآموزان و معلمان کرد را از لحاظ دیدگاە سیاسی و مذهبی، رفتارها،
نوشتارها، صحبت کردن، عادات و نحوە لباس پوشیدن، فعالیت در شبکەهای اجتماعی و ...
طبقەبندی کردە و برای آنها پروندەسازی کنند (سلیمانی و محمدپور، 2019b). پروفایل دانشآموزی از دوره متوسطە شروع میشود و از طریق آن
دولت تعیین میکند که آیا یک دانشآموز معین اجازه دارد تحصیلات عالی داشته باشد
یا بعدها در بخش دولتی شاغل شود یا خیر. پیشینه بستگان نزدیک و دور دانشآموزان نیز
از عوامل تعیین کننده در تأیید صلاحیت آنها توسط دولت است (سلیمانی و محمدپور، 2019b).
در سالهای ٢٠١٠-٢٠٠٩ درست در هنگام افزایش
شدید نظامیشدن دولتی، کردستان شاهد افتتاح بازارهای موقت مرزی در شهرهای مریوان،
سردشت، پیرانشهر و بانه بود. به بازرگانان محلی اجازه داده شد کالاهایی را از
کردستان عراق وارد کنند و آنها را به شهرهای غیر کرد منتقل کنند. این تصمیم حکومتی
مبلغ عظیمی پول و سرمایە به مناطق شهری کردستان سرازیر کرد. این اوضاع و احوال
منجر به محرومیت بیشتر مناطق روستایی شده و مردم روستایی را برای دستیابی به آینده
بهتر ترغیب به ترك مزارع خود و مهاجرت بە شهرها کرد. شهرهای یاد شده به مقصد اصلی
مهاجرت روستاییها تبدیل شدند. به عنوان مثال، در شهر بانه، تعداد مراکز خرید از ٤
مجتمع (در سال ٢٠٠٥) به ٢٥٠ مجتمع (در سال ٢٠١٦) افزایش یافته است و منجر بە اتکای
اقتصادی مردم به این بازارهای موقت و گذرا شدە است.
دولت با فراهم کردن زمینە این بازارهای زودگذر،
اقتصاد محلی را نابود کرد و میزان علاقە دانشآموزان و دانشجویان بە تحصیل در
مدارس و دانشگاهها را پایین آورد، زیرا تحصیلات اغلب به عنوان دروازهای برای دستیابی
بە مشاغل دولتی تلقی میشود. تصمیم افتتاح این بازارهای موقت بیشتر توسط سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی گرفتە شد و هدف آن ایجاد نابسامانی، وابستەسازی
و کاهش استقلال سیاسی جامعه کرد بود. دولت همچنین امیدوار بود از مرزها –یعنی گشودن
و بستن آنها - به عنوان ابزاری برای کنترل کردها در دو طرف مرز استفاده کند. احمدینژاد
و سپاه به تدریج سیاست خود را برای نگه داشتن کردها در یک فضای اقتصادی آستانەای
تحقق بخشیدند (به گزارش حقوق بشر کردستان در سال ٢٠٠٩ مراجعه کنید). این اتفاق پس از آن افتاد کە یک حکومت
کرد تصریحشدە در قانون اساسی عراق در آن طرف مرز تشکیل شد. طبقه اتنو-ملت فارس ظهور
این نهاد کردی را به عنوان "تهدیدی جدی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی"
تلقی کردند (بوجمهرانی و پوراسلام، ٢٠١٤، صفحات ٩٤-٨٧). این موضوع احساسات کردهراسی
شدیدی برانگیخت تا حدی که حتی "نویسندگان پسا استعماری" فارس مانند حمید
دباشی (٢٠١٧) استقلال احتمالی کردها را "فاجعهای برای منطقه" دانستند.
پس از فروپاشی رژیم صدام، دولت ایران اشکال متنوعی
از سیاستهای توسعەطلبانه را از طریق جنگهای نیابتی، تسلیح و تأمین بودجه گروههای
مختلف تروریستی در منطقه اتخاذ کرد. جمهوری اسلامی ایران، کردستان عراق را تهدیدی
برای خود، یک میدان نبرد علیه آمریکا و اسرائیل و مکانی برای رقابت با ترکیه میداند.
تقسیمات اداری و داخلی دوگانە کردهای عراق و سیاستهای فاسد آنها، باعث شدە جمهوری اسلامی بە سهولت در
اجرای استراتژیهای خود موفق شود.
جمهوری اسلامی ایران بازارهای کار موقت را در کردستان ایجاد کردە و
سپس میبندد تا بتواند تحریمهای اقتصادی آمریکا را دور بزند و جوانان کرد را بە
سوی اقتصادی ناپایدار و دارای ظاهر فریبندە سوق دهد تا کنترل بیشتری بر کردها
داشتە و از نفوذ جریانات سیاسی کردی بکاهد. به طور کلی، سیاستهای توسعهزدایانە
جمهوری اسلامی ایران منجر بە شکلگیری اشکال مختلفی از محرومیت برای کردها شدە که
غمانگیزترین آن ظهور کولبری و کار فصلی در خارج از کردستان است.
علاوه بر کار مرزی، هر تابستان هزاران خانواده کرد ناچارند در طلب
معاشی مختصر به مناطق غیر کردنشین (مثلاً تهران، اصفهان، شیراز و تبریز) مهاجرت
کنند، و در کورەهای آجرپزی خصوصی، مزارع و باغها کاری برای خود پیدا کنند. شرایط
کار در کورەهای آجرپزی به خصوص وحشتناک و غیر انسانی است و چیزی از بردگی مدرن کم
ندارد. کارگران خشتزن براساس تعداد آجرهایی که روزانه تولید میکنند مزد دریافت
میکنند و (بنابراین صرف نظر از سن، جنسیت یا وضعیت جسمی و سلامتی) تمام اعضای
خانواده باید هفت روز هفته و بسیار بیشتر از ساعات کاری مقرر، بە کار طاقتفرسای
خشتزنی بپردازند. اکثر این خانوادهها بحرانهای وجودی متعددی را تجربه میکنند:
آنها بە اشکال مختلف مورد سوءاستفاده و بدرفتاری قرار میگیرند، در خوابگاههای دور
افتاده و بدون حداقل شرایط بهداشتی یا
امکانات پزشکی شب را بە صبح میرسانند. با توجه به وجود این شرایط غیر انسانی در
کارهای فصلی، مردم اغلب کولبری را بە این شرایط وحشتناک ترجیح میدهند. مهم نیست که کولبری چقدر
خطرناک و پرگزند باشد، کولبرها معتقدند که حداقل میتوانند کرامت و عزت خود را حفظ
کنند. بر خلاف کار در کورەهای آجرپزی، کولبری اغلب توسط یک عضو خانواده انجام میشود.
به همین دلیل است که کولبری دیگر مانند نوع کلاسیک قاچاق، شغلی منحصر به مردان
بالغ، بیسواد و بیمهارت نیست.
در حالی کە سن کولبرها از ١٣ تا ٦٥ متغییر است، سن متوسط کولبری هموارە
رو بە کاهش است. بر اساس یافتههای ما از سال ٢٠١٥ تا سال ٢٠١٩ میانگین سنی
کولبرهای زخمی و کشته شده ٢٩ سال بودە است (جدول ٥ را ببینید[26]).
جدول
(٥) سن متوسط کولبرهای زخمیشدە یا کشتە شدە (٢٠٢٠-
٢٠١٥)
(ما تنها بە جزئیات سنی ١٧٥ نفر از ١٠٢٥ نفر دست یافتیم)
|
تعداد
|
حداقل
|
حداکثر
|
متوسط
|
سن
|
262
|
13
|
65
|
29.53
|
Valid
N (listwise)
|
262
|
|
|
|
پیشینه کاری و تحصیلی کولبرهای کرد متنوع است. کولبرها میتوانند
ورزشکارانی ماهر و صاحب مدال و یا دانشجوی ممتاز دورههای کارشناسی ارشد و دکترا باشند.
به عنوان مثال، کیوان کیوانفر، اهل پاوه، دارای مدرک کارشناسی ارشد برنامەریزی
شهری و باقر احمدی از مریوان، دارای رتبه ١٢ از آزمون ورودی دانشگاه سراسری بودە و
مدرک کارشناسی ارشد در رشتە برنامهریزی شهری دریافت کردە است[27]. طاها غفاری - که مجبور به كولبری شده است یك ورزشكار مشهور و برنده
جوایز و مدالهای متعدد ملی و بینالمللی است. با این وجود، یک کولبر معمولی باری
بین ٥٠ تا ٨٠ کیلوگرم را روی شانەهای خود حمل میکند. بسته به سن و توانایی جسمی
آنها، ٥ هزار تا ٢٠ هزار تومان (٣٣ سنت –١.٢٥دلار) برای هر کیلوگرم بە آنها پرداخت
میشود. یک کولبر ممکن است بتواند ٥ تا ١٠ سفر در ماه داشته و یک میلیون تومان (٦٧
دلار) درآمد داشته باشد، که بسیار پایینتر از خط فقر ٦٠٠ دلاری است که توسط دولت
برای سال ٢٠٠٧ اعلام شده است.
٤- کولبری: حیطەای مبهم و نامعلوم
کولبری از لحاظ حقوقی غیرقانونی نیست، اما حتی بدون آنکە در قانون
جرم تلقی شود میتواند با مرگ مجازات شود. کولبرها هم در داخل و هم در خارج نظم
حقوقی-سیاسی کشور قرار دارند. هیچ قانونی برای جرمانگاری کولبری وجود ندارد، اما
با این وجود آنها مرتباً توسط نیروهای دولتی مورد اصابت گلولە قرار میگیرند یا در
حین فرار از صخرەها و ارتفاعات بە پایین سقوط میکنند، در میادین مین تکەتکە میشوند
و بە روشهای دیگر جان خود را از دست میدهند. با این وجود هیچ ساز و کار حقوقی
وجود ندارد که بتواند از غم و اندوە کسانی که قربانی خشونتهای دولتی میشوند، بکاهد.
از سال ٢٠١٥، تیراندازی مستقیم بیشترین تعداد مرگ کولبر را به خود
اختصاص داده است (شکل ١ را ببینید). تنها در آن سال ١٢٦ کولبر در اثر تیراندازی
مستقیم نیروهای دولتی کشته شدند. براساس گزارش شبکه حقوق بشر کردستان(KHRN)
، ٤٢کولبر نیز در سال ٢٠١٦ کشته شدند کە ٧٠٪ از آنها متاهل و سه
نفر زیر ١٨ سال سن داشتند. به همین ترتیب، در سال ٢٠١٧، تیراندازی مستقیم نیروهای
دولتی ٧٣ کشتە و ١٥٤ زخمی بە دنبال داشت. نیروهای مسلح دولتی تنها در ٦ ماه اول
سال ٢٠١٨ بالغ بر ٢٥ کولبر را به قتل رساندند (به گزارش هنگاو[28]
(بدون تاریخ) مراجعه
کنید). برخی از آنها مانند علی نصیری و فرهاد زندی مورد اصابت گلولە از ناحیە سر
قرار گرفتند. نصیری متاهل و دارای دو فرزند بود.
در حالی که ٧٠٪
از کولبرهای كشته شده قربانی شلیك مستقیم هستند، تعداد قابل توجهی از آنها یا به
دلیل پرتاب از صخرههای کوهستانی توسط نیروهای دولتی جان خود را از دست میدهند یا
در حین فرار برای نجات جان خود سقوط میکنند. به عنوان مثال، در ١٦ ماه مه ٢٠١٨،
محمد کریم رحمانی به دلیل مشاجره با سربازان بە پایین صخرهها پرتاب شد[29].
در ٩ نوامبر ٢٠١٨، یونس ابراهیمی از اهالی سردشت، در حالی که برای نجات زندگی خود
فرار میکرد، بە پایین سقوط کرد و درگذشت.
در همان روز، شیرزاد ابراهیمی نیز در حالی که تحت تعقیب نیروهای دولتی بود،
سقوط کرد و جان خود را از دست داد[30].
قساوت و بیرحمی فقط به قتل و زخمیکردن کولبرها محدود نمیشود.
دستگیری غیرقانونی و دلبخواهانە، شکنجه و حتی پنهان کردن اجساد کولبرها همگی به رویە
معمول دولت تبدیل شدهاند. اغلب هفتهها یا ماهها پس از مرگ کولبران، افراد محلی
اجساد آنها را پیدا میکنند در حالی کە علائم غیرقابل انکار شکنجه بر پیکر آنها
نمایان است. به عنوان مثال در ١١ فوریه ٢٠١٨ جسد شوانە رسولی اهل بانه پیدا شد در
حالی کە پاها و دستان او بستە شدە بود و
همه نشانهها حاکی از آن بود که قبل از شلیک گلوله بە سختی شکنجه شده است[31].
جسد ابوبکر مولانیا اهل ماکو پس از ٧٠ روز حبس و شکنجه، به خانواده
تصویر (٢) علت مرگ و جراحت کولبران (٢٠٢٠-٢٠١٥)
|
وی بازگردانده شد. او مفقود شده بود و خانوادە بە دنبال او میگشتند[32].
گزارش شلیکها بیشترین آمار را در رسانههای اجتماعی بە خود اختصاص
دادەاند. از سال ٢٠١٥ تا ٢٠٢٠، بالغ بر ٧٢٥ کولبر یا نزدیک ٧١ درصد کل افراد کشته
شده در چنین حوادثی بر اثر شلیک مستقیم مجروح یا کشته شدند. به این آمار، رویدادهای
فرار یا ضرب و شتم توسط سربازان مرزی که اغلب منجر به جراحات شدید یا مرگ میشوند،
را هم اضافه کنید (شکل ٢). اکثر کولبرهای زخمی از ترس آزار و اذیت دولت و مواجه با
ماموران، از مراجعە بە مراکز درمانی خودداری میکنند، مسئلەای که میتواند به مرگ
آنها منجر شود. از سال ٢٠١٩ تعداد کولبرهای مفقود شده به طرز چشمگیری افزایش یافته
است. کولبرها به راحتی از هم جدا میشوند و در
زمستان سخت راه خود را گم میکنند و در نهایت از سرما یخ میزنند. فرهاد و آزاد خسروی (١٤ و ١٧ ساله، نگاه
کنید به تصویر ٤) دو برادر کولبر بودند که اجساد یخزدە آنها در ١٢ دسامبر ٢٠١٩ سه
روز پس از ناپدید شدن، پیدا شد. مرگ غمانگیز این دو برادر نشان از آسیبپذیری
بیشتر کولبرهای زیر سن قانونی دارد. هرچند افراد زیر سن نیز درست مانند بزرگسالان،
هدف تیراندازی مستقیم نیروهای دولتی قرار گرفتهاند
(جدول ٦). باید یادآوری کرد که سیاستهای توسعهزدایانە دولت در رۆژهەڵات حتی زنان
را نیز مجبور کرده است که برای امرار معاش کولبری کنند.
تصویر
(٣) رابطە مفهومی بین کد "عجم"
و دیگر کدها و زیرکدها. توجە: ضخامت
خطوط حاکی از انباشت و روابط متقابل دو مفهوم مختلف است.
جدول
(٦) کولبرهای مجروح و مقتول زیر سن قانونی در سال
٢٠١٩
نام
|
شهر
|
سن
|
تاریخ
|
علت
|
رویداد
|
افشار سیدینیاز
|
مریوان
|
15
|
March 13, 2019
|
سقوط از ارتفاع
|
مرگ
|
آرام زردەشوانە
|
اشنویە
|
17
|
May 14, 2019
|
غرقشدگی
|
مرگ
|
همن صالحپور
|
بانە
|
16
|
June 25, 2019
|
شلیک مستقیم
|
کشتە
|
اسماعیل ساوجینژاد
|
مریوان
|
16
|
August 8, 2019
|
شلیک مستقیم
|
کشتە
|
اشکان فتاحی
|
نوسود
|
17
|
Nov. 11, 2019
|
شلیک مستقیم
|
زخمی
|
هادی حسینی
|
ربط
|
17
|
Dec. 15, 2019
|
شلیک مستقیم
|
کشتە
|
فرهاد خسروی
|
مریوان
|
14
|
Dec. 12, 2019
|
سرمای سخت
|
مرگ
|
آزاد خسروی
|
مریوان
|
17
|
Dec. 12, 2019
|
سرمای سخت
|
مرگ
|
همانطور که پیشتر گفته شد، در دهه ١٩٨٠ دولت میلیونها مین مخصوصاً
در چهار استان آذربایجان غربی، کردستان، ایلام و کرمانشاه کاشت. سه دهه بعد، این میادین
مین متروک و مینروبی نشدە، همچنان منجر بە مرگ و جراحت زیاد روستائیان - بیشتر
زنان و کودکان – میشود. با ظهور پدیدە
کولبری، بسیاری از کولبرها به دلیل انفجار مین و برخورد ترکش آن جان خود را از دست
میدهند و یا صدمات جدی متحمل میشوند. با این وجود، علیرغم درد و رنج شدید کولبران،
دادگاههای دولتی غالباً این کولبران آسیبدیدە را بە پرداخت مبالغ هنگفتی محکوم
میکنند. به عنوان مثال، در سال ٢٠١٧ لقمان وحید - که در اثر انفجار مین یک پا و
یک چشم خود را از دست داده بود - به پرداخت جریمه ١١ میلیون تومانی برای عبور
غیرقانونی از مرز محکوم شد[33].
بسیاری از کولبرها هنگام فرار از دست ماموران یا برای اجتناب از کمین آنها بە
استقبال مرگ میروند. آنها در صورت عدم سقوط از صخرههای کوهستانی، در اثر
هیپوترمی وسرمازدگی در طی سفر شبانه جان خود را از دست میدهند[34].
کولبری نشاندهنده زندگی و کار در حاشیه است، نباید تنها از منظر
حقوقی، سیاسی و اقتصادی بە آن پرداخت. بلکە کولبری اغلب منجر به بن بست روانی در افرادی میشود که برای غلبه بر خطر فقر، دهشت و
خطر جانی کولبری را با آغوش باز پذیرا میشوند. غالباً داستانهایی بە غایت غمانگیز
از زبان کولبران میشنوید شبیه به داستان زیر کە توسط یک کولبر تحصیل کرده روایت شدە است:
هرگز روزی را فراموش نمی کنم که یکی از دوستانم، که او نیز متاهل
بود، با بار خود بر روی زمین افتاد .... برای کمک به او نزدیک شدم. ...داشت گریه
میکرد، از سرما و خستگی میلرزید. میزان قند خون او به شدت کاهش یافته بود. هوا
سرد و گزندە بود و بار او بس سنگین. او با صدای اندوەباری گفت که دیگر نمیخواهد
زندگی کند. او چاقوی خود را به من داد: "خواهش میکنم با این چاقو بە زندگی
من پایان بدە ..." بارهایش را پایین آوردم و در جایی مخفی کردم تا روز بعد
تحویل صاحب بار دهم. اگر من جلوی او را نگرفتە بودم، خودش را درست همان جا که بودیم
میکشت.
تصویر (٤) جسد فرهاد خسروی کولبر ١٤ سالە پس از ٣ روز پیدا شد.
|
٥- زندگی بر لبه و جلوەهای آن
تجزیه و تحلیل ما از روایتهای کولبران به همراه دادههای جمعآوری
شده -طی ساعتهای طولانی مکالمە و بررسی گزارشهای مستند - نشان میدهد که باید بە کولبری به عنوان وضعیتی چند وجهی از
زندگی نگریستە شود کە در محل تلاقی بیوپولیتیک، اقتصاد سیاسی و هویت کردی قرار
گرفتە است. مقوله هسته "زندگی بر لبه"، مشخصەها و ابعاد مکانی و زمانی
زندگی و کار کولبرها را بە آن صورت که در روایتهای خودشان منعکس شده است، توصیف
میکند. این مفهوم شکنندگی و ناپایداری زندگی کولبرها را بە خوبی توضیح میدهد.
عبارت "در حاشیه" محیط زندگی كولبرها را به عنوان میکروزومی از حاشیهنشینی و مخاطراتی به تصویر میکشد کە در
زندگی كردهای غیرحاکم بر سرنوشت خویش وجود دارد. برای درک بهتر زندگی و کار یک
کولبر معمولی، باید مروری داشتە باشیم بر مقولات اصلی که از آنها "زندگی بر
لبە" استنتاج شدە است. (جدول ٧).
جدول
(٧) مفاهیم، مقولات
اصلی و مقولە
هسته
مقوله هسته
|
مقولات اصلی
|
مفاهیم/کدها
|
زندگی
بر لبه
|
ستم ملی
|
استخدام شیعه، تبعیض شغلی، سوءاستفاده
از کولبرها، عدم قدرت نمایندگان مجلس، بی تفاوتی، وعدههای نمایندگان مجلس، ریشه سیاسی، دولت،
عجم، سرباز، تبعیض اتنو-مذهبی، شیعه، سنی و کدهای درون متنی
|
|
شرایط زندگی
|
اعتبار، ناتواني و عجز، عزت، تلاش دانشگاهي، كولبري
هنگام تحصيل، دست به دهان، نگاه اجتماعي، ترك تحصیل برای كولبري، دلايل كولبري
|
|
شرایط کاری
|
در دسترس بودن، زمان کلبری، طول جغرافیایی، مالکیت،
وزن محمولە، کار غیر آیندهدار، گروه کاری، زندگی سخت، شغل طاقتفرسا
|
|
موقعیت مکانی
|
رشوه دادن بە نگهبانان، شغل موقت، درآمد، نان آور،
ناامیدی
|
|
مسایل خانوادگی
|
فشار عاطفی، سرنوشت خانواده کولبر، بدبختی خانواده،
نگرانی والدین، نگرانی خانواده.
|
|
سلب داراییهای زندگی
|
مسائل مربوط
بە سلامتی، تغییر مسیرها، مسیرهای خطرناک، جابجایی نگهبانان، سوءاستفاده از
قدرت، مسئله امنیتی، بازجویی، تصادف رانندگی، ضرب و شتم، مجروح شدن، توقیف
بارها، دستگیری، فرار، یخ زدگی، انفجار مین، کشتار، کمین، سقوط از کوه، خطر
زندگی، تیراندازی کردن
|
در اینجا با تکیه بر نظریە زمینەای ساختاری توضیح میدهیم که چگونه
داستان و روایتهای شخصی کولبران وضعیت نامساعد اقتصادی و سیاسی کردهای رۆژهەڵات را بە
تصویر میکشد. به عنوان مثال، در روایات شرکتکنندگان ما، مقوله سرکوب ملی
به عنوان یک شرط تعیینکننده برای ظهور کولبری مورد تاکید قرار میگیرد. ستم ملی
به بیعدالتیهای نهادینه شده علیه کردها به دلیل اختلافات اتنو- زبانی آنها اشاره
دارد. کولبرها اغلب هویتهای اتنیکی، مذهبی و زبانی را به عنوان عوامل تعیینکننده
در بروز فقر و محرومیت منطقه خود مطرح میکنند. داستان زیر توسط کولبری اهل مریوان
بە خوبی چنین بیعدالتیهای نهادینهشدەای را نشان میدهد:
من چندین مقاله آکادمیک در مورد برنامهریزی و مدیریت شهری منتشر
کردهام ... و همه آنها را به شهردار و شورای شهر ارائه دادهام. تصمیم گرفتم برای
تحصیل در دوره دکتری اقدام کنم و رتبه ١٢ را در آزمون پذیرش رشتە برنامهریزی شهری
کسب کردم .... با این حال، مقامات با وجود این موفقیت تحصیلی، صلاحیت من را رد
کردند ... این شروع تاریکترین روزهای
زندگی من بود ... من شروع به جستجوی کار کردم اما همه درها روی من بسته شدند.
شهردار و فرماندار شهر به من گفتند که نمیتوانند مرا استخدام کنند ... من همچنین
عضو تیم کشتی بودم اما مجبور شدم کشتی را بە خاطر کولبری کنار بگذارم…. من فقط ٩
ماه پیش کولبر شدم. من تنها کسی نیستم که از ورود به دانشگاهها منع شده است.
بسیاری از جوانان کرد سنیمذهب سرنوشتی مانند من دارند.
ستم ملی علاوه بر برخی از کدهای درون
متنی، از کدهای دیگری ساخته شده است: استخدام شیعیان، تبعیض شغلی، سوء استفاده از کولبرها،
ناتوانی نمایندگان کرد مجلس، بیتفاوتی و وعدههای توخالی، دولت، عجم، سربازان،
تبعیض اتنو-مذهبی، و تفکیک شیعه و سنی. شکاف سیاسی - فرهنگی بین کردها و اتنو-ملت
حاکم فارس حاکی از نابرابری ساختاری بین مرکز و حاشیه است.
عدم تقارن فوقالذکر منجر بە ایجاد دو
نوع شهروند متفاوت شدە است: شهروند حاکم در مقابل غیرحاکم و شیعیان مطلوب/قابل
استخدام (تبعیض شغلی) در مقابل کردهای سنی نامطلوب/ غیرقابل استخدام. گزیدههای
زیر از سخن کولبرها نشان می دهد که چگونه آنها به زبان خودشان بە ایده ستم ملی
استناد میکنند.
-حتی معلمان مدرسه محله نیز بیگانە (غیربومی) هستند.(کولبر اشنویە
٢٠).
-آنها به شهرهای سنینشین کردستان اهمیت نمیدهند. حتی نمیتوانید
یک کارخانه کوچک پیدا کنید که بتواند ٥٠ نفر را استخدام کند. در سیستان و بلوچستان
نیز که ساکنان آن سنی هستند همین مسئله بە چشم میخورد. (کولبر پیرانشهر ١٣).
-کارگران آن اکثراً غیر کرد هستند [وی در مورد کارخانه قند پیرانشهر
صحبت میکند]. (کولبر پیرانشهر ١٠)
- یک کارخانه پتروشیمی در مهاباد وجود دارد. بیشتر کارمندان آن اهل
خراسان هستند. (کولبر مهاباد ٥) شما به عنوان یک کرد، تمام زندگی خود را صرف تحصیل
میکنید و در انتها تبدیل به یک کولبر میشوید [یادداشت: کولبری با مدارک عالی
تحصیلی]. (کولبر مریوان ٩)
کد: ● زندگی بر لبە / ستم ملی / تبعیض شغلی.
کولبرها معتقدند که فقر مطلق و توسعهزدایی،
که منجر به کولبری شده است، نتیجه استراتژی بە خوبی برنامەریزی شدە دولت است:
"اگر مقامات دولتی میخواستند، میتوانستند کولبری را کاملاً ریشهکن کنند"
(کولبر اشنویه ٢٠). بنابراین کولبرها به ندرت تفاوتی بین عجم (فارس و شیعه غیر
کرد) و خود دولت قائل هستند. کردها از واژە عجم برای اشارە بە فارسها و نمایندگان
دولت استفادە میکنند کە نشاندهندە فرقگذاری عمومی و وجود "فاصله سیاسی-اجتماعی"
با مرکز است. همانطور که در شکل ٤ نشان داده شده است، کد عجم اساسا" با
تبعیض شغلی، عدم سرمایهگذاری، تبعیض اتنو-مذهبی و چندین کد از مقولههای دیگر همبستە
است. دامنه و عمق فاصله بین مرکز و پیرامون و روابط نامتقارن قدرت نیز در عبارت ستم
ملی خود را نشان میدهد. کولبرهای کرد از این عبارت برای نشان دادن فاصله خود با
کسانی که برای دولت/ با دولت کار میکنند، استفادە میکنند حتی اگر آنها خود کرد
باشند. به عنوان مثال، نمایندگان کرد مجلس، به عنوان کسانی که به ویژه در جریان
انتخابات سعی میکنند "با وعدەهای توخالی و شعارهای جذاب خود ظلم و ستم حکومت
بر کردها را عادی سازند" (کولبر بانه ١). مصاحبەشوندگان خشم خود را نسبت به
تلاش نمایندگان کرد ابراز داشتند کە سعی دارند کولبری را یکی از نتایج سوء مدیریت
اقتصادی قلمداد کنند و نه نتیجه روابط نامتقارن قدرت بین کردها و مرکز. یک کولبر اهل سردشت اظهار داشت:
"تا آنجا که من میدانم، برخی از این نمایندگان مجلس به جای ریشەکن کردن این
آفت خطرناک از منطقە ما، سعی در قانونی کردن کولبری دارند و میخواهند با بیمە
کولبری و صدور کارت کولبری بیشتر از پیش آن را گسترش
دهند."
٦- تعاملات/فرآیندهای کولبری
مقولات
تعامل-فرآیند، روشهایی کە کولبری با زمینە (مقولە ستم ملی) آن تعامل دارد یا با آن پیوستگی دارد را توصیف میکند. همانطور
که مقولە موقعیت مکانی نشان میدهد، برای بسیاری از کردها که در مرزها زندگی میکنند،
کولبری تبدیل بە راهی برای بقا شده است. در حالی که مصاحبەشوندگان
از کولبری
به عنوان یک شغل موقت کم درآمد، غیرقابل اطمینان و خطرناک
یاد میکنند، ولی ناچارند به طرزی ناامیدانە به عنوان تنها وسیله امرار معاش و
بقای اقتصادی بە آن متوسل شوند. "ناامیدی، درآمد ناچیز" و "تنها
نان آور خانە" از جمله کلمات پرکاربرد در روایات کولبران هستند.
-برای
دستمزد ٣ هزار تومان برای هر کیلو چە
خطراتی را باید بە جان خرید. (کولبر اشنویه ٢٠) این پول حتی برای خرید اسباب بازی
بچهها نیز کافی نیست ... و با این وجود گاهی پول نقد نیز برای دستمزد ما نمیپردازند.
(کولبر مهاباد ٤)
-با
درآمدی که کسب میکنیم حتی نمیتوانیم یک بطری روغن آشپزی هم بخریم. (کولبر مهاباد
٥)
کد: زندگی
بر لبە/ موقعیت مکانی / درآمد ناچیز
شرایط
زندگی یک مقولە تعاملی دیگر است که زندگی و کار یک کولبر معمولی را نشان میدهد. مقولە
شرایط زندگی، بیشتر از کدهای "عدم انتخاب" ، "نگاه اجتماعی" و
"مدارک دانشگاهی" تشکیل شده است:
من برای
کسب موفقیت، هر کاری که میتوانستم انجام دادم. من مجبور شدم که هنگام تحصیل در
مقطع کارشناسی هم کولبری کنم زیرا خانوادهام نمیتوانستند از من حمایت کنند. از
آنجا که وقت آزاد نداشتم مجبور شدم در روزهای تعطیل کار کنم. بعضی مواقع بلافاصله
بعد از بازگشت از كولبری در امتحاناتم شرکت میکردم. من خسته شده و تمرکز نداشتم. کولبری
تنها شغل موجود بود. بعد از فارغ التحصیلی به دنبال شغلهای دیگر رفتم. اما باز هم
کولبری تنها کاری بود که توانستم پیدا کنم. من حتی زمانی که برای کنکور کارشناسی
ارشد آماده میشدم، کولبری میکردم. در رشتە جغرافیا و برنامهریزی شهری قبول شدم.
با این وجود در ترم دوم مجبور شدم درس خواندن را کنار بگذارم زیرا بە علت فقر و
نداری نمیتوانستم مایحتاج روزانەام را تامین کنم. (کولبر سردشت ١٦)
کولبرها
شرایط خود را نتیجه مستقیم واقعیتهای سیاسی موجود در کردستان میدانند. بنابراین،
نمیتوانند کولبری را از هویت کردی خود جدا کنند. برای آنها
کولبری، علیرغم ماهیت گرانبهایش برای امرار معاش، شاهدی است بر ساختار اخلاقی و
اصولی کە در زمان تنگنا و نداری بر آن پایبندند. بە قول آنها:
من یک قطعه پارچه آغشتە بە خون خودم
را نگە داشتەام. این پارچە برای من عزیز
است زیرا نشانگر قیمتی است که برای مسئلهای پرداخت کردهام. روزی که مجروح شدم، برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشم
بار اضافی حمل میکردم. هرچه بار سنگینتر باشد، دستمزد بهتری نیز دریافت خواهید
کرد. پای من لغزید، من روی صخرهها افتادم و چندین بار چرخیدم. شانه راستم صدمه
دیده و این پارچه در خونم خیس شد. دوستانم بار من را بین خود تقسیم کرده و آن را
به مقصد حمل کردند. (کولبر سردشت ١٨).
-آیا کولبری بهتر از دزدی و انجام کارهای پست و بیعزت نیست؟ (کولبر اهل
پیرانشهر)
-من آماده هستم دستگیر یا حتی کشته شوم. من ترجیح میدادم بمیرم ولی
دستم را بە گدایی دراز نکنم. ... بنابراین، هنگامی که به شهر خود باز میگردم، میتوانم
به چند خانواده کم درآمد نیز کمک کنم. به
ازای هر باری که بە مقصد میرسانم، ٤ دلار به خانوادههای بیبضاعت بومی که میشناسم
اهدا میکنم. (کولبر معلول)
کد: ● زندگی بر لبە / شرایط زندگی / عزت و کرامت
شرایط کار: همانطور که قبلاً گفته شد، کولبری
در شرایط عادی شکل طبیعی کار نیست. این کاری شاق و مملو از خطرات مهلک است.
همانطور که یک کولبر اهل مهاباد توضیح میدهد: "هر وقت کە بە کولبری میرویم،
هیچ تضمینی وجود ندارد که مجدداً با صحت و سلامتی بە خانە برگردیم." و با این
حال، تنها چند بار در ماه فرصت این کار را پیدا میکنند. این کولبر میگوید:
"وقتی مسیرها مشخص و بیمانع است، میتوانیم سه بار در ماه کولبری کنیم."
کولبری نیاز به قدرت جسمی قابل توجهی دارد زیرا مستلزم حمل بار در سفرهای ٨ تا ١٧
ساعته در پستی و بلندیهای کوهستانی است. بیشتر کولبرها برای بدست آوردن پولی
بیشتر، بارهای بسیار سنگینتری را به دوش میکشند. یکی از کولبرهای بانهای اظهار
میکند که: "من جوانهایی را دیدهام که یخچالی ١٨٠ کیلوگرمی را بر پشت خود حمل
میکردند" (کد: ● زندگی بر لبە /شرایط کار / وزن محمولە).
صاحب بار خود کولبرها نیستند. این امر
باعث اضطراب و نگرانی زیادی خواهد شد. آنها برای دریافت دستمزد خود، باید بار را
به موقع به مکانهای تعیین شده برسانند. با این حال، کولبران اغلب
مجبورند برای نجات زندگی خود از مخاطرات فرار کنند زیرا نیروهای مسلح دولتی دائم
در کمین آنها هستند. در چنین شرایطی برای نجات جان خود باید محمولە را رها کردە و فرار کنند. همانطور که یک کولبر اهل سردشت
میگوید: "بعضی اوقات، باید خسارت مال را به صاحبان بپردازیم (کد: ● زندگی بر
لبە /شرایط کاری /مالکیت).
مقولە مسائل خانوادگی،
هم روند/تعامل و هم پیامدهای کولبری را توصیف میکند. این مقولە تعامل بین یک کولبر
و خانوادهاش و راههایی که کار او ممکن است خانوادە را در خطر اندازد، نشان میدهد.
همانطور که یک کولبر اهل بانه میگوید زندگی خانوادگی کولبرها نیز مملو از ترس و
اضطراب است، "حتی اگر همسر و فرزند ندارید، نگاه مادرتان را بە درب احساس میکنید،
زیرا او با اضطراب در انتظار بازگشت شما در کمال سلامت است" (کد: ● زندگی بر
لبە/ مسائل خانوادگی /نگرانی والدین). خانواده کولبرها با ترسی دایمی و مطلق، نگران از دست دادن "نان آور" خود هستند.
اگر نان آور آنها کشته، زخمی یا معلول شود، هیچ کس و هیچ چیز
برای جبران وجود ندارد: نە پشتیبانی و تامین اجتماعی و نە بیمه پزشکی. خانوادههای آنها در وضعیت مطلق
ناامیدی و خسران به سر میبرند (کد: ● زندگی بر لبە/ مسائل مربوط به خانواده/ سرنوشت خانوادە کولبر).
مخاطرات و آسیبهای دایمی کە در
کمین كولبرها است، ممكن است روابط زناشویی آنها را نابود کند. یک کولبر اهل بانه
داستانی تعریف کرد کە "چگونه یک کولبر پس از حمل ١٥٠ کیلوگرم روی شانەاش عنین
شد و هرگز نتوانست دوباره با همسرش بخوابد". (کد: ● زندگی بر لبە/ مسائل
خانوادگی /مسائل خانوادگی). در بعضی موارد، آسیب جسمی ناشی از کولبری منجر به
روابط مشکلزای خانوادگی یا حتی طلاق میشود. یکی از مصاحبەکنندگان اهل بانه گفت:
"بعضی مواقع در طول سفرها، همسران برخی از کولبران با آنان تماس تلفنی برقرار
میکنند و مکالمە در این شرایط منجر بە درگیری شدید لفظی میشود."
٧-
پیامد
"محرومیت از زندگی بشری"
مقولە محرومیت از زندگی انسانی، پیامدهای کولبری
را به عنوان محصول ستم ملی توصیف میکند. این مقوله چگونگی ارتباط متقابل زندگی،
کار و خانواده یک کولبر را مشخص میکند. این مقولە بە اتفاقاتی میپردازد که به
طور مستقیم یا غیرمستقیم میتواند باعث مرگ، آسیب دیدگی یا محروم کردن فرد از یک
زندگی سالم شود. تیراندازی، سقوط از صخرههای کوهستانی، آسیبدیدگیها، انفجار مینهای
زمینی، مسیرهای خطرناک کوهستانی، فرار از دست نیروهای دولتی، دستگیری یا در کمین افتادن،
مصادرە محمولە و سرمازدگی از جمله مواردی هستند که اغلب شرکتکنندگان آنها را بە
عنوان اتفاقات ناخوشایند ذکر میکنند. همانطور که در بخش کمی گزارش شده است،
تیراندازی بە کولبرها شایعترین و کشندهترین حادثه است. شرکتکنندگان تجربه زنده
خود را از تیراندازی توسط "عجمها" اینگونە توصیف میکنند:
-لحظاتی
پیش آمده که گلولهها میلیمتری از نزدیک یا از بین پاهایم عبور کردە و گرد و غبار
برخاستە از آن بە صورتم نشستە است. (کولبر بانه ١)
-باران
بە شدت میبارید، یک کولبر کشته شد، درست در برابر چشمان ما. (کولبر مهاباد ٦)
کد:
● زندگی بر لبە/ محرومیت از یک زندگی انسانی / تجربه مورد شلیک قرار گرفتن
بسیاری
از کولبرها حین فرار از دست حملە نیروهای دولتی از ارتفاعات یا صخرهها سقوط کردە
و جان خود را از دست میدهند یا به شدت آسیب میبینند. همچنین هیپوترمی و سرمازدگی
نیز بعنوان یکی از عوامل اصلی مرگ و میر کولبرها گزارش شده است. بعضی اوقات، کولبرها
هنگام فرار از کمین نیروهای دولتی، تغییر مسیر دادە و ناخواستە وارد میادین مین میشوند،
در برف گرفتار میگردند یا وارد کمین دومی میشوند.
-مسیر
دیگری در پیش گرفتیم اما وارد کمین دوم شده و گرفتار شدیم. (کولبر مهاباد ٦)
کد:
● زندگی بر لبە/ محرومیت از یک زندگی انسانی/ کمین
-ممکن
است از ارتفاعات کوهستانی سقوط کنیم خصوصاً وقتی که مجبور شویم مسیری ناآشنا را طی
کنیم. (کولبر بانە ٣)
کد:
● زندگی بر لبە / محرومیت از یک زندگی انسانی / سقوط از ارتفاع
-سرمازدگی
شدید، پای شما را آبی و سیاه میکند و ناچارید آن را قطع کنید. (کولبر پیرانشهر ١١)
کد:
● زندگی بر لبە / محرومیت از یک زندگی انسانی / سرمازدگی
-من
در اثر انفجار مین زمینی در پیرانشهر پاهایم، یک برادر و یک خواهرم را از دست
دادم. (کولبر پیرانشهر)
کد:
● زندگی بر لبە / محرومیت از یک زندگی انسانی / انفجار مین
در
همه این موارد دولت برای کشتن در محل حضور دارد. دو کد درون متنی به بهترین وجه میتوانند مقیاس خشونت
دولت علیه کولبرها در مناطق مرزی را توصیف کنند:
-بعضی
اوقات عجمها پول میگیرند [بە عنوان رشوه] اما باز هم به سمت ما شلیک میکنند یا
بارهای ما را ضبط میکنند. (کولبر پیرانشهر ١٣)
کد:
زندگی بر لبە / محرومیت از زندگی انسانی / تیراندازی
-خطر
بزرگ این است که عجمها میگویند توقف کنید و وقتی ایستادید شلیک میکنند. (کولبر بانە
١)
کد:
زندگی بر لبە / محرومیت از زندگی انسانی /تیراندازی
مصاحبەشوندگان به حوادث فرعی دستگیری، توقیف بار و
بازجویی توسط مقامات دولتی اشاره میکنند. خضر، کولبر ٧٤ سالە، داستان خود را روایت
میکند که مقامات بە جرم مصاحبه وی با خبرنگار بی بی سی از او بازجویی کردند. "بازجوها
میگفتند تو کشور ما را تحقیر کردهای و من پاسخ میدادم که هیچ کاری بدی نکردهام؛
خبرنگار بی بی سی به من کمک کرد، و من فقط از او تشکر کردم. ... فقط در مورد زندگی
و شغل خود صحبت کردم. مأموران امنیتی کارت کولبری من را گرفتند و هرگز آن
را پس ندادند." مقوله محرومیت
از زندگی انسانی نشانگر
محوریت خشونت دولتی در تجربه زنده کولبرها است. مفاهیمی که از دادهها ساختهایم
توسط منابع کمی ما به شدت پشتیبانی و تأیید میشوند.
٨- نتیجهگیری
در این مقاله سعی شده است زندگی و کار کولبرها تحت
حاکمیت دولت فارس-شیعی در ایران بررسی شود. ما استدلال كردیم كه كولبری نتیجه
مستقیم سیستم سلسله مراتبی اتنو- ملی و مذهبی است كه كردها و زندگی اقتصادی آنها
را از طریق تقسیم آن به ملت غیر حاكم در مقابل اتنو-ملت حاکم، از هم تفكیك كرده
است. کولبری یك وضعیت اقتصادی است اما در درجه اول نشانهای از یك زمینه وسیعتر
سیاسی، حقوقی و فرهنگی در ایران است كه این سیستم آپارتاید اقتصادی را به وجود
آورده است. به همین دلیل است که کولبری
قبل از هر چیز یک پدیدە
سیاسی است و باید با توجه به استراتژی فارسی-شیعیکردن
دولتی مورد مطالعه
قرار گیرد. استراتژی دولت، کە ذاتاً تبعیضآمیز و نژادپرستانه است کردستان را از
نظر اقتصادی جدا از هم نگه میدارد و بطور سیستماتیک از توسعه آن جلوگیری میکند.
این مورد خصوصاً به این دلیل است که نظام قضایی موجود
در کردستان تنها جنبە تنبیهی و حفظ نظم دارد. این نظام حقوقی، ساز و کاری برای تحقق
عدالت یا اطمینان از برابری در برابر قانون نیست. در ٤٠ سال گذشته در کردستان قدرت
حاکمیتی دولت عملاً از طریق قانون نظامی اعمال شدە است، وضعیت اضطراری و خشونت
روزمره علیه کردها توسط همین قانون تصویب و اجرا شدە است. این وضعیت فضایی را
ایجاد کرده است که حاکمیت قوانین خود را دلبخواهانە اجرا یا معلق کند. وضعیت کردها
در بهترین حالت وضعیت "اقلیت دشمن" است درست مانند ارمنیهای ترکیه در
جنگ جهانی اول یا ژاپنیها و آلمانیها در ایالات متحده در طول و بعد از جنگ جهانی
دوم.
همانطور که شرکتکنندگان ما
مکرراً خاطرنشان کردند، دولت عامدانە مانع تحول و توسعە اقتصادی کردستان است.
کردها هدف سیاست دولتی توسعهزدایی و آپارتاید اقتصادی هستند که با اعمال خشونت
شدید دولت در ٤٠ سال گذشته پایدار مانده است. جمهوری اسلامی ایران از طریق امنیتیسازی،
خشونت نظامی و محرومیت قانونی کردها، کردستان را به منطقه نظامی اعلام نشده مبدل
کرده است که جان و مال کل جامعه در اختیار نیروهای دولتی است که خشونت آنها منجر
به کشته شدن صدها کولبر تا کنون شده است.
ما با ادغام رویکردهای کیفی و
کمی، سعی در بررسی و ارائه تصویری کامل از زمینە، فرآیندها و پیامدهای کولبری
داشتیم. هر دو رویکرد نشان داد که کولبری محصول ستم ملی و حاکمیت یک گروه اتنیکی
بر گروه اتنیکی دیگر است که این یک نمونە کلاسیک از استعمار داخلی است. همانطور که
دادههای ما نشان میدهد، اختلافات اتنو-مذهبی نقش تعیینکنندهای در ایجاد
آپارتاید اقتصادی در کردستان دارد. بنابراین، همانطور که نشان داده شده، کولبری
صرفاً یک پدیدە اقتصادی نیست، بلکه نتیجه یک استراتژی برنامەریزی شدە دولت است.
همانطور که دادههای ما ثابت میکند، وضعیت زندگی آستانەای کولبرها با مشخصەهایی
مانند شکنندگی و ناپایداری توصیف میشود. زندگی اجتماعی و خانوادگی آنها با
اضطراب، ابهام، ناتوانی و نقص جسمی و از همه مهمتر، مواجهە با یک نیروی مهلک دولتی
عجین است که کشتار کردها برای او مسئولیتی
در پی ندارد. بنابراین آنها دائماً در معرض مرگ، ضرر و زیان اقتصادی و سلب داراییهای
زندگی قرار دارند و به هیچ شکلی از عدالت دسترسی ندارند تا شکایات و مظالم آنها بررسی
شدە و حق در مورد آنان جاری شود.
تقدیر و تشکر
ما بە ارسلان یاراحمدی (سردبیر
اخبار آنلاین سازمان حقوق بشری هنگاو)، آرش زارعی (سردبیر کولبرنیوز) و تاڤگە حسنپور بخاطر ارائه اطلاعات و دادههای ارزشمند، مدیون
هستیم. ما بینهایت از دوستان بزرگوار خود سپاسگزاریم: بنیامین میتچل، الكساندر
گانوتە، آنتونی كی شین و اوون آر میلر به دلیل خواندن مقالە ما و ارائه نظرات و بینشهای
ارزشمند. ما همچنین مدیون ژیوان محمدپور هستیم کە روایتهای کولبرها را از کردی به
انگلیسی ترجمە کرد.
بیانیه دسترسی
به دادەها
دادههایی
که از یافتههای این مطالعه پشتیبانی میکنند، در صورت درخواست موجە از نویسندگان
در دسترس هستند.
منابع:
Agamben, G. (1998). Homo
sacer: Sovereign power and bare life. Stanford, CA: Stanford University
Press. Agamben, G. (2003). State
of exeption.
Chicago, IL: University of Chicago Press.
Bailey, T., & Waldinger, R. (1991). Primary, secondary, and
enclave labor markets: A training systems approach. American Sociological
Review, 56, 432–445.
Berger, B. (1991). The culture of modem entrepreneurship. In B.
Berger (Ed.), The culture of entrepreneurship (pp. 13–22). San Francisco, CA:
ICS Press.
Beşikçi, I. (1990). Devletlerarasi sömürge kürdistan/ an
international colony kurdistan. Bilimsel araştırma kitab. Bonn: Weşanên Rewşen.
Boroujerdi, M. (1998). Contesting nationalist constructions of
Iranian identity. Critique: Critical Middle Eastern Studies, 7(12), 43–55.
Boroujerdi, M., & Rahimkhani, K. (2018). Postrevolutionary
Iran: A political handbook. Syracuse, NY: Syracuse University Press.
Bozcali, F. (2019). Money for life: Border killings,
compensation claims, and life-money conversions in Turkey Kurdish Borderland.
In B. Bargu (Ed.), Turkey's necropolitical laboratory. Democracy, violence and
resistance. Edinburgh University Press.
Bujmehrani, H., & Poor Islami, M. (2014). The soft threat of
Kurdistan regional government of Iraq and its influence on Kurds in Iran.
Political Sociology of the Islamic World, 2(4), 87–110.
Casanova, P. G. (1965). Internal colonialism and national
development. Comparative International Development, 1(4), 27–37. Dabashi, H.
(2017, November 27). Formation of an independent Kurdistan would be disastrous
for all peoples of the re- gion, including the Kurds themselves. Aljazeera.
Retrieved from www.aljazeera.com/indepth/opinion/kurdish-question-171030073038610.html
Elling, R. C. (2013). Minorities in Iran: Nationalism and
ethnicity after Khomeini. New York, NY: Palgrave.
Fazeli, N. (2006). Politics of culture in Iran anthropology;
politics and society in the twentieth century. New York: Routledge. Frank, A.
G. (1971). Sociology of development and underdevelopment of sociology. Pluto
Press.
Gambetti, Z. (2009). Decolonizing Diyarbakir: Culture, identity
and the struggle to appropriate urban space. In K. A. Ali & M. Rieker (Eds.), Comparing cities the Middle
East and South Asia (pp. 97–129). Oxford, UK: Oxford University Press.
Ghassemlou, A. (2006). Kurdistan and Kurd
(Kurdish ed.). Erbil,
Iraq: Rojhalat.
Glaser, B., & Strauss, A. L. (2000). The discovery of grounded
theory: Strategies for qualitative research. New York: Routledge. Gutmann, A.
(1987). Democratic education. Princeton, NJ: Princeton University Press.
Hengaw Organization for Human Rights. (n.d.). Retrieved from https://hengaw.net/en
Jones, S., & Muller, A. (1992). The South African economy,
1910–1990. London, UK: Palgrave Macmillan.
Khani, S., & Zarghami, H. (2013). Investigating the rate of
unemployment in Kurdistan between 1996–2006. Falnameh-ye Mutal‘at-e Jawanan,
4(11), 65–80.
Kolber Telegram Group. n.d. Retrieved from https://t.me/kolbernews
Kurt, M. M. (2019). My Muslim Kurdish brother: Colonial rule and
Islamist governmentality in the Kurdish region of Turkey. Journal of Balkan and
Near Eastern Studies, 21(3), 350–365.
Light, I., Bhachu, P., & Karageorgis, S. (1993).
Entrepreneurship and immigrant networks. In I. Light & P. Bhachu (Eds.),
Comparative immigration and entrepreneurship (pp. 25–49). New Brunswick, NJ:
Transaction.
Light, I., Sabagh, G., Bozorgmehr, M., & Der-Martirosian, C.
(1994). Special issue on immigration, race, and ethnicity in America. Social
Problems, 41(1), 65–80.
Lipton, M. (1986). Capitalism and apartheid—Capitalism and
apartheid: South Africa, 1910–1986. Aldershot, UK: Wildwood House.
Love, J. (1989). Modeling internal colonialism: History and
prospect. World Development, 17(6), 905–922.
Lowenberg, A. D. (1989). An economic theory of apartheid.
Economic Inquiry, Western Economic Association International, 27(1), 57–74.
Lundahl, M. (1992). Apartheid in theory and practice: An
economic analysis. Boulder, CO: Westview Press.
Mohammadi, A. (2015). Investigating employment inequality and
its causes, with a special focus on Kurdistan (Master thesis), University of
Kurdistan.
Marquard, L. (1957). South Africa’s colonial policy.
Johannesburg, South Africa: Institute of Race Relations.
Mehrdad, K. (2006). Persian nationalism and the campaign for
language purification. Middle Eastern Studies, 34(2), 9–36.
Mohammadpour, A., & Soleimani, K. (2019). Interrogating the
tribal: The aporia of “tribalism” in the sociological study of the Middle East.
British Journal of Sociology, 70(5), 1799–1824.
Mudimbe, V. Y. (1988). The invention of Africa: Gnosis,
philosophy, and the order of knowledge. Bloomington: Indiana University Press.
Naficy, H. (2012). A social history of Iranian cinema: Volume 4:
The globalizing era, 1984–2010. Durham, NC: Duke University Press.
Peckham, R. (2004). Internal
colonialism: Nation and region in nineteenth-century Greece. In M. Todorova
(Ed.), Balkan identities: Nation and
memory (pp. 41–59). New York, NY: New York University Press.
Portes, A., & Bach, R. (1985). Latin journey. Berkeley, CA: University
of California Press. Reitz, J. (1980). The
survival of ethnic groups. Toronto, Canada: McGraw-Hill.
Roy, S. (1995). The Gaza strip: The political economy of de-development.
Washington, DC: Institute for Palestine Studies. Soleimani, K., &
Mohammadpour, A. (2019a). Can non-Persians speak? The sovereign’s narration of
“Iranian identity”. Ethnicities, 19(5), 925–947.
Soleimani, K., & Mohammadpour, A.
(2019b). The securitisation of life: Eastern Kurdistan under the rule of a
Perso-Shi'i state. Third World Quarterly.
https://doi.org/10.1080/01436597.2019.1695199
Sorkh, I. (2007). Unequal education and
uneven space for locality and ethnic background: The case of Western Azerbaijan
in 2001–2002. Journal of Taalim and
Tarbiat, 3(91), 103–125.
Stansfield, G. (2014). Kurds, persian
nationalism, and Shi’i rule: Surviving dominant nationhood in Iran. In D.
Romano & M. Gurses (Eds.), Conflict,
democratization, and the Kurds in the Middle East (pp. 59–84). New York,
NY: Palgrave-Macmillan. Tashakkori, A., & Teddlie, C. (2003). Handbook of mixed methods in social &
behavioral research. Thousand Oaks, CA: Sage. Vali, A. (1998). The Kurds
and their “others”: Fragmented identity and fragmented politics. Comparative Studies of South Asia, Africa
and the Middle East, 18(2),
82–95.
Vali, A. (2003). Essays on the origins of Kurdish nationalism. Costa Mesa, CA:
Mazda.
Vali, A. (2014). Kurds and the state in Iran: The making of Kurdish identity.
London, UK: I. B. Tauris. Vali, A. (2015). Modernity
and the stateless: The Kurdish question in Iran. London, UK: I. B. Tauris.
Williams, W. E. (1989). Africa's war
against capitalism. New York: Praeger.
Yadirgi, V. (2017). The political economy of Kurds of Turkey: From the Ottoman empire to
the Turkish republic. Cambridge, UK: Cambridge University Press.
Yiftachel, O. (2006). Ethnocracy: Land and identity politics in
Israel/Palestine. Philadelphia, PA: University of Pennsylvania Press.
Yüksel, S. A. (2011). Rescaled
localities and redefined class relations: Neoliberal experience in South-East
Turkey. Journal of Balkan and Near
Eastern Studies, 13(4), 433–455.
[1] El Colegio de México, Ciudad Mexico, Mexico
[2] Department of Anthropology, University of Massachusetts, Amherst,
MA, USA
شناسە برنمود دیجیتالی: 10.1111/1468-4446.12745
©2020 London School of Economics and Political Science, Br J
Sociol. 2020; 00:1–20. wileyonlinelibrary.com/ journal/bjos
[4] اسماعیل بشیکچی، جامعهشناس ترک نخستین محققی بود کە پس از آنکە
عبدالرحمان قاسملو رهبر و فعال سیاسی کرد در کتاب سال ١٩٦٣ خود ,کردستان را به عنوان "مستعمره
بینالمللی" معرفی کرد، بە تائید سخن او برخاست (بنگرید بە بشیکچی ١٩٩٠، قاسملو ٢٠٠٦). به
نظر میرسد که چنین رویکردی در مورد مطالعات کردی، پذیرش گستردهتری در میان
محققان جدید بە دست آورده است (رجوع کنید به گامبتی ٢٠٠٩، یوکسل ٢٠١١). به تازگی محمت ام کورت، جامعهشناس کرد، مقاله
مهمی در مورد اسلامگرایی و استعمار داخلی منتشر کردە است که در آن، برای اولین
بار، به بررسی روند استعماری اسلامگرایی میپردازد (کورت، ٢٠١٩). همچنین نویسندگان مقاله حاضر سه مقاله
در مورد شرایط استعماری در کردستان منتشر کرده اند.
بنابراین، در اینجا ما از تکرار مواردی
که قبلاً در جای دیگر مورد بحث قرار گرفته است، خودداری خواهیم کرد (نگاه کنید به محمدپور و سلیمانی، ٢٠١٩؛
سلیمانی و محمدپور، 2019a, 2019b).
[5] در طی یک دهه گذشته، عباس ولی، محقق برجسته کرد، تولیدات آکادمیک
گسترده ای را در مورد رۆژهەڵات عرضه نموده است.
(بە عنوان نمونە مراجعە کنید بە، ولی
١٩٩٨، ٢٠٠٣، ٢٠١٤، ٢٠١٥). با وجود این، رۆژهەڵات کمتر از سایر مناطق کردستان مورد
مطالعه جدی و آکادمیک قرار گرفتە است.
[7] لازم به ذکر است که ما، در مطالعه حاضر، اصطلاحاتی مانند "اقتصاد
اتنیکی" یا "اقتصاد اتنیک محصور (برگرفته از"
جامعهشناسی تاریخی ماکس وبر و ورنر
سمبرت " (برگر، ١٩٩١ را ببینید))
را بە کار نمیبریم. دلیل این امر این است که با وجود این
که اولی کاربرد عمومیتری دارد اما آنها بە خوبی اقتصاد سیاسی رۆژهەڵات را توضیح
نمیدهند (لایت، صباغ، بزرگمهر و در-مارتیروسیان، ١٩٩٤، صفحە ١). این
دو اصطلاح برای توصیف رسمی و غیر رسمی (لایت، بهاچو و کاراگورگیس، ١٩٩٣) اشتغال و کسب و کار اقلیت مهاجر کە در
درون اقتصاد کلی و عمومی وجود دارند مورد استفاده قرار گرفتهاند (بیلی و والدینگر، ١٩٩١). همچنین
اصطلاح "محیط کار جداگانه"
که توسط ریتز (١٩٨٠، صفحات ١٥٦-١٥٤)
استفاده شده است بە خوبی مناسب مورد ما
نیست زیرا این اصطلاح نیز مخصوص جوامع مهاجر در کانادا بە کار رفتە است. تمام این اصطلاحات در مطالعه مهاجران و
زندگی اقتصادی منفک آنها ساختە یا بە کار گرفتە شدەاند.
برخلاف کولبری، اقتصادها و مطالعات
موردی فوق در مرزهای قانونی جوامع و کشورهای میزبان قرار دارند. تمام مفاهیم و مطالعات فوق بر مهاجران
متمرکز شدەاند. برعکس، کولبری از وضعیت حقوقی مبهمی برخوردار
است و محصول آپارتاید اقتصادی است که با ترفند توسط یک قدرت برتر برای سرکوب و بە
حاشیه راندن یک اتنیک-ملت غیر حاکم و غیر مسلط طراحی شده است.
[8] این وضعیت بویژه پس از انقلاب سال ١٩٧٩ شدت و سرعت گرفت زیرا کردهای
رۆژهەڵات قاطعانه جمهوری اسلامی (به عنوان یک سیستم سیاسی) و قانون اساسی آن را در دو رفراندوم
متوالی رد کردند. از این پس، رۆژهەڵات نمونهای شد از آنچه
آگامبن در پارادایم زندگی تنهای خود از آن بە عنوان یک نظم سیاسی و "حقوقی
صرفاً محروم" یاد میکند (١٩٩٨، صفحە ١١٢). لازم
به ذکر است که بخش مهمی از کردهای مسلمان ایران شیعه هستند و تحت حکومت جمهوری
اسلامی وصعیت خیلی بهتری از کردهای اهل سنت ندارند.
با این حال، مطالعه ما به ویژه بر
مناطق سنینشین کردستان متمرکز است زیرا کولبری در این مناطق شیوع بیشتری دارد.
[9] گروههای اتنو-ملی حاکم کە بە اصطلاح دمکراسیخواە
هستند نیز عادتا" فراموش میکنند که یک سیستم دموکراتیک تنها بر
اساس اصل حاکمیت همه یا حاکمیت همگانی میتواند پایهریزی شود. همانطور که امی گوتمان بیان میکند
کسانی که "فقط با عادت و از روی الگو اداره میشوند ... قادر
به تشکیل جامعهای از شهروندان حاکم و مستقل نیستند"
(١٩٨٧، ص ٥١).
بنابراین، این گروههای بە اصطلاح "طرفدار
دموکراسی" نمیتوانند درک کنند که بدون اصل حاکمیت
برای همه، یک نظام تنها میتواند برای "نژاد قهرمان"
یا برتر دموکراتیک باشد، مانند نمونه
ترکیه کە در آن قانون اساسی صحبت از کرد بودن را بە منزلە "تحقیر
ملت ترکیه" در نظر میگیرد (ماده ٣٠١ را ببینید).
[10] اتنو-ملت حاکم و نخبگان آن زمینه معرفتی و مشروعیت
اخلاقی را برای از بین بردن فرهنگها و زبانهای غیر فارسی فراهم میکنند. به عنوان نمونه دانشگاهیان دولتی
طرفدار نظام اسلامی مانند نعمتالله فاضلی را در نظر بگیرید که هویت ایرانی را
معادل "ملت" و "بقیه اتنیکها"
معرفی میکنند.
وی ادعا میکند که فرهنگستان زبان
فارسی پهلوی "قصد داشت از زبان و ادبیات مردم فارس برای
تصفیه زبان فارسی و تقویت هویت ملی بر سایر هویتهای اتنیکی و محلی استفاده کند" (٢٠٠٦،
صفحە ٥٣؛ تأکیدات اضافه شده است).
[11] ناسیونالیسم اتنو-مذهبی ایرانی (کە در نهان فارسی شیعی سازی استعماری است) تسلط فارسیگرایی را تقویت کرده است. از اوایل قرن بیستم، تمایل بە "خود
را غیر فارس دانستن" به
عنوان تهدیدی برای "وحدت ملی"
تلقی شدە است.
با این وجود "ملت"
همواره مترادف با یک ایران فارسیشدە
بوده است که به تعبیر محقق ایرانی مهرداد کیا، توسط پهلوی اول با اتکاء اصلی بر "ارتش،
پلیس و بوروکراسی" تحمیل و تعقیب شده است (٢٠٠٦، صفحە ١٩). جمهوری اسلامی نیز کە ترکیبی از ملی گرایی مذهبی و فارسی است، جامعه
کرد را هم به عنوان غیرخودی اتنیکی و هم غیرخودی مذهبی تلقی میکند و به همین دلیل
کردستان را به منطقهای نظامی تبدیل کرده است.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل امتناع
کردها از همگونشدن، اقدامات تنبیهی متعددی کە مختص کردها است را علیە آنها بە عمل
آوردە است. (برای اطلاعات بیشتر مراجعە کنید بە استنسفیلد،
٢٠١٤).
[13] این سازمانها و وبسایتهای آنها بطور روزانه اطلاعاتی در مورد
تلفات کولبرها ارائه میدهند. البته لازم به ذکر است که علی رغم صحت
اطلاعات ما، به دلیل قتلهای روزانه، تهیه تعداد دقیق تلفات غیرممکن است.
[14] ما دادههای خود را سطر به سطر کدگذاری کردیم. در مرحله اول كدگذاری (كدگذاری باز)
٤٧ مفهوم شناسایی شدند كه در ٦ گروه اصلی
طبقەبندی شدند. در مرحله دوم (کدگذاری محوری) رابطه مفهومی را در بین دستههای اصلی
بنا کردیم. سرانجام، در مرحله سوم یا کدگذاری گزینشی،
مقولە هسته (زندگی بر لبه)
مشخص گردید.
[17] For more on the sovereign's double game see Oren Yiftachel (2006,
pp. 37–45).
[20] برای مثال سردشت کە در سال ١٩٨٨ توسط صدام بمباران شیمیایی شد،
بالاترین نرخ بیکاری و کولبری را دارد.
[26] این میانگین بر اساس اطلاعات سنی ٢٦٢ کولبر محاسبە شدە است (تنها اطلاعات همین مقدار در دسترس بود).
[27] در ایران، آزمون ورودی دانشگاهها هر سال برگزار میشود. این آزمون تنها معیار پذیرش دانشجویان معمولی
(غیر ایدئولوژیک) است.
امتحان دلهره آور است زیرا بە مدت ٤،٥
ساعت ادامه دارد. دانشجویان ایرانی غالباً سالها خود را آماده امتحان میکنند.
بهترین رتبە ١ است و تعداد داوطلبین به
دهها هزار نفر میرسد.
آن دسته از دانشجویانی که رتبه آنها کمتر
از ٣رقم است، بهترین فرصت برای پذیرش در دانشگاههای بە شدت رقابتی را دارند.
[33] http://archive.fo/Aa9tC (accessed May 10, 2019).
No comments:
Post a Comment